مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

تولد غول مهربون

دو سه سال پیش بود که روز 29 آذر رو روزمهربونی نام نهادیم به مناسبت سالروز تولد غول مهربون! امروز روز مهربونیه. اگه از دست کسی دلخورین باید باهاش آشتی کنیدو فراموش کنید. اگه کسی از شما دلخوره باید برین ازش معذرت خواهی کنید. باید به مادرتون، پدرتون، همسرتون، نامزدتون و یا هر کس دیگه نگاه مهربانانه ویژه ای داشته باشید.

بدون حاشیه های اضافی، غولی جان! تولدت مبارک!

پایان امتحان

 بالاخره امتحان تمام شد و 72 ساعت به سرعت و پرکاری زیاد گذشت و کلا امتحان بد نبود. الان که دارم اینو می نویسم یاد پویان و پروژه مایکروویو درس دکتر حجت می افتم که اونم یک چند روزی رو به صورت شبانه روزی در خونه رمانتیک بلوار فردوس گذروندیم. در هر حال این نیز بگذشت و بعد از این هم بگذرد.

کلا فکر می کنم یک امتحان معقول ۲-۳ ساعته خیلی بهتر از این اجور امتحانهاست ولی خب بعضی از درسها ماهیتا نمیشه اینگونه امتحان داد. ترجیح می دادم به جای امتحان برای این درس یک پروژه خوب برای این درس انجام می دادم. البته امتحان این درس پروژه مانند بود ولی عملا یک ماراتن طاقت فرسا بود که سرعت و تجربه هم در نتیجه تاثیر داشت.

در ضمن، اگر خدا بخواد هفته آینده قصد دارم سری به وینیپگ بزنم و با دوستان خوبم که همیشه به من لطف داشته اند، دیداری تازه کنیم.

 

از وسط امتحان !

 

درست روزایی که منطقه ما اسیر یک توفان بی سابقه است و قراره امروز 40-50 سانتی متر برف بیاد، منم وسط امتحان هستم. نصف وقت امتحان رد شد و استاد بدجنس ما با یک سری سوالهای مسخره ما رو به بازی گرفته. من حالا خودم دارم برای خودم کار میکنم ولی 5-6 تا از بچه های چینی همه با هم بصورت تیمی مسائل رو حل می کنند که البته کلا همه مون داریم بیشتر بازی می کنیم. هر چند که نمیشه به اینها مساله گفت و بیشتر جنبه شبیه سازی و استفاده از نرم افزار داره. در هر حال آخرین امتحان این مرحله یک جورایی مسخره ترینش هم هست! الان یکشنبه ساعت هفت و نیم صبحه و من دیشب ساعت یک و نیم شب اومد خونه و تا خوابیدم ساعت 2 شده بود. دوستان واسه من و HFSS دعا کنند که خدا قوت زیاد بده! تا یک ساعت دیگه دوباره میرم دانشگاه و ماراتن ادامه داره هر چند که این کامژیوتر من یک لحظه هم بیکار نبوده و تمام شب رو مشغول شبیه سازی بوده. 

ولی این وسط یک چیزی خیلی کیف داره و اونم درست در لحظات سخت و پر التهاب یک فرشته مهربون میاد و برات غذا میاره بعد وقتی یادت بیاد این فرشته مهربون واسه خودش به ندرت غذا درست میکنه و واسه خاطر تو کباب درست کرده و از خونه آورده در اتاقت توی دانشگاه خیلی خیلی کیف میده. محمد نمی دونم اینجا رو میخونه یا نه ولی واقعا مرسی!

 

حاج مری و جام می و خون دل

این حاج مری عزیز ما اینقدر شعر زیبایی رو نوشت اینجا که امشب تا رسیدم خونه بلافاصله حافظ رو باز کردم و غزل رو چند بار خوندم و حسابی حال اومدم. حیفیم میاد که این غزل بسیار زیبای حافظ رو اینجا ننویسم. مری عزیز رو که به تازگی هم وبلاگش رو عوض کرده و اینجوری که توش نوشته حسابی عاشقه و همه چیزش رو گم میکنه، خیلی دوستش داریم.

 

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل

شاید که چو وا بینی خیر تو در این باشد

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال اندیش

نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وین پرده نشین باشد

آن نیست که حافظ را رندی بشد از حاطر

کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

 

اینو یادم رفته بود

یه مدتی بود دنبال این شعر می گشتم و توی ذهنم نمی اومد. الان در شلوغ ترین لحظات ذهنیم یادم اومد. اینجا نوشتمش تا دیگه یادم نره.

 

اگر دستم رسد بر چرخ گردون

ازو پرسم که این چون است و آن چون

یکی را داده‌ای صد گونه نعمت

یکی را قرص جو آلوده در خون

 

کلامی راجع به قطبی

عکس از خبرگزاری مهر

 

افشین قطبی را خیلی دوست دارم. خیلی آدم با شخصیت و دوست داشتنی ایه. یک مربی با دانش و حرفه ای و کاملا متین. با وجودی که از مساوی پرسپولیس با صبا باتری حالم گرفت اما مصاحبه قطبی مثل یک دوش آب گرم آرامش را به وجودم برگرداند. مقایسه ای بکنید بین مصاحبه قطبی با ضیایی و سایر مربیان لیگ برتری که پیروزی هاشون ناشی از هوش و استعداد فوق العاده آنها در بازیخوانی و تاکتیک های آنهاست و باختهایشان تقصیر داور، تا متوجه بشید که متانتی که صحبتش رو می کنم جریانش چیه. قطبی به جای آنکه تقصیرات رو بر گردن بازیکنان و داور و زمین لغزنده و باران و مه بیندازد، با همان آرامش همیشگی دقایقی بعد از پایان بازی گفت که وقتی 2-0 جلو بودیم احساس مساوی را داشتم و تیم ما نتونست از برتری تعداد نفراتش استفاده کند و توپ را در اختیار نگرفت. فرض کنید که علی دایی به جای قطبی بود، اولا که من تصور نمی کنم حاضر میشد تا مصاحبه کنه.  اگرم حاضر میشد با داد و قال همه تقصیرها رو به گردن داور می انداخت. اما قطبی راجع به داوری هم تنها گفت من نفهمیدم اونجا چه اتفاقی افتاد که داور پنالتی گرفت باید ویدیو رو ببینیم و با لبخندی به عادل فردوسی پور گفت که شما این کارو به جای ما انجام میدین. این است فرق کسی که سلسله مراتب مربیگری رو گذرونده و دستیار بزرگان بوده و جایگاه فعلی اش رو به خاطر تلاش، دانش و اخلاقش بدست آورده. واقعا دوست دارم که افشین قطبی مربی تیم ملی کشورمون بشه و با قطبی بتونیم توی جامهای آسیایی و جهانی بدرخشیم. این جمله قطبی هم که در مصاحبه های گذشته اش بوده رو دوست دارم اینجا بنویسم و اول به خودم و بعد به همه هموطنانم تذکر بدم که گفته بودم وقتی توی خیابون میرم و می بینم که مردم روی زمین آشغال می ریزند ناراحت میشم و از مردم خواسته بود که آشغال هاشون رو روی زمین نریزند.

سپیده عشق

آه... باور نمیکنم که مرا

با تو پیوستنی چنین باشد

نگه آن دو چشم شور افکن

سوی من گرم و دلنشین باشد

بی گمان زان جهان رویایی

زهره برمن فکنده دیده عشق

می نویسم در دفتر خویش:

«جاودان باشی ای سپیده عشق»

آخرین امتحان

هفته دیگه می خوام احتمالا آخرین امتحان کتبی این مقطع از زندگیم رو بدم و شاید دیگه سالها بگذره و من امتحان کتبی ندم. خب جالبه که آخرین امتحان من، اولین امتحانی خواهد بود که بصورت امتحان در خانه (take home exam) خواهم داد. اولین باره که به این سبک می خوام امتحان بدم و مسلما برام نا آشنا و عجیب غریبه. طول امتحان سه روزه و اصلا هیچ احساسی ندارم امتحانی که شما هر کتاب، جزوه، نرم افزار و 3 شبانه روز وقت داری چه جوری خواهد بود! برام دعا کنید.