درست دو هفته پیش در چنین روزی دخترکی زیبا و کوچک چشمانش را به دنیای ما باز کرد که اسمش را دریا گذاشتیم. تا دلش به بزرگی دریا باشد. در دو هفته اخیر سرمان با دریا و علی و عادت کردن به زندگی جدید حسابی شلوغ بود و نشد زودتر این اتفاق خجسته را ثبت کنم.
شکر خداوند رحمان دخترمان سلامت است و در حال رشد و بالیدن است. در کنار آن علی هم به خوبی با این عضو جدید کنار آمده است و حسابی دوستش دارد. نوازشش می کند و گاهی با بوسه هایی جانانه به استقبالش میرود. هر آنچه هست وجود کوچک و نازنینش مایه رحمت است و خوشحالی. خدا را شاکریم و از خدا میخواهیم که توفیق تربیت صحیح این دو نوگل را به عنایت کند.
دیروز عروسی محمد بود و ما به خاطر دخترمان که همین روزها باید به دنیا بیاد نتوانستیم در مراسم حاضر بشویم. راستش خیلی دلم می خواست که باشم ولی نشد. مبارکه شاه دوماد ایشالا عروسی بچه هات رو جا نمونم.