مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

بازگشت از سفر

ما چهار رزوی است که رسیده ایم. سفر طولانی و سختی بود. اول از همه خداحافظی اش. این بار در چشمان همه غم زیادی را حس می کردم. فکر کنم این غم اضافی به خاطر جدا شدن از علی بود. 6 هفته ای که آنجا بود خودش را در دل همه جا کرده بود. اینکه تو داری باعث این جدایی می شوی حس بدی بود که در روزهای آخر و در هنگام خداحافظی و حتی بعدش در وجودم جاری بود. 


سفر خیلی خوبی بود. تا به حال عید به ایران سفر نکرده بودم. به نظرم بهترین موقع برای سفر به ایران است. اولا تهران تمیز و خلوت و پاکیزه است. بعد هم آدمها سر کار نیستند و بیشتر فرصت داری با آنها باشی. برای من که خیلی خوب بود. غیر از آن، اینکه موفق شدم لحظه تحویل سال را در خانه مادربزرگ باشم بسیار دلنشین بود. از آن آرزوهای بزرگی بود که هر سال موقع تحویل سال دعا می کردم سال دیگر محقق شود. خدا رو شکر اکثر خانواده خوب بودند و آنهایی هم که کسالتی داشتند رو به بهبود بودند. دوستان قدیمی را هم موفق به زیارتشان شدیم و حالا با تولد فرزندانمان شاهد رشد و پویایی نسل جدید هم هستیم. خدا رو شکر همه خوب بودند و قبراق. 


و اما در آخر اینکه باز هم این سفر نشان داد که عاشق ایرانم و بس. آرزو می کردم که میشد آنجا بمانم و زندگی ام را سر و سامان بدهم. فعلا برایم مقدور نیست اما در تمام مدت حضورم این حس قوی وجود داشت که بالاخره به زودی این فراق به وصال می انجامد و باز خواهم گشت. 

مردان خدا

مردان خدا پرده پندار دریدند

یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

نوروز

امسال نوروز و عیدی استثنایی را داشتم. بعد از سالها در همدان در خانه مادربزرگ همه گرد هم آمدیم و سال جدید را جشن گرفتیم. دور هم خوش بودیم و به هم عیدی دادیم و برای همدیگر آرزوهای خوب کردیم. همینطور هوای پاک و عالی همدان که گرچه کمی سرد بود، آنچنان روح نواز بود که ما را ترغیب می کرد که قدمی هم به طبیعت بگذاریم. روز دوم فروردین هم به اتفاق زهرا و دایی مسعود و کسری و علی کمی در ارفاعات شما عباس آباد همدان پیاده روی کردیم و سرمست شدیم. عکسی از آنروز را اینجا می گذارم. دمای هوا نزدیک صفر درجه بود و علی را پوشانده بودیم تا سرما نخورد اما من حیفم می آمد در اون هوا چیزی جز لباس آستین کوتاه بپوشم. 

حالا به تهران برگشته ایم و انشاالله تا پایان سفر را در تهران هستیم. امیدوارم موفق به دیدن بیشتر دوستان و آشنایان بشوم.