مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

فیلم

طی چند روز پیش 4 فیلم ایرانی به همراه زهرا دیدیم. به ترتیب فیلمهای «گشت ارشاد»، «زندگی خصوصی»، «سعادت آباد» و «اینجا بدون من». دو تای اول را اصلا دوست نداشتیم و دو تای دوم را خیلی دوست داشتیم، مخصوصا اینجا بدون من. مشکل مهمی که در دو فیلم اول وجود دارد، ضعف شخصیت پردازی کاکارکترهای فیلم است که باور آن آدمها با این شخصیتها غیر ممکن می شود. داستان فیلم به طرز بدی بی سر و ته است و معلوم نیست نویسنده و کارگردان چه هدفی را از ساختن فیلم دنبال می کرده اند. تحقیق که کردم فهمیدم زندگی خصوصی، یک کپی برداری ناقص از فیلم Fatal Attraction است. فیلم را روی Netflix تماشا کردم و آنجا بر خلاف فیلم زندگی خصوصی، فیلم شخصیت پردازی معقول و داستان منسجمی برای ارائه داشت و در انتها بیننده احساس نمی کرد چیزی از فیلم نفهمیده. 


در سعادت آباد و خصوصا اینجا بدون من، شخصیت پردازی ها واقعا خوب هستند. کاراکترهایی که فیلم را بازی می کنند را می توانیم توی دوستان و آشنایان و سطح جامعه ببینیم. فضای فیلمها واقعی است و فیلمنامه روال منطقی را دنبال می کند. اتفاقاتی که در داستان فیلم می افتد با شخصیتها منطبق هستند و نهایتا شخصیت شان به دل آدم می نشینند. 


البته نباید از بازی بسیار هنرمندانه بانو فاطمه معتمد آریا در فیلم اینجا بدون من گذشت که بازی تاثیرگزارش در این فیلم به جذابیت فیلم افزوده است. اگر شما هم مثل من مدتهاست فیلم ایرانی ندیده اید و می خواهید فیلمی خوب ببینید اینجا بدون من و سعادت آباد را توصیه می کنم.



جدایی نادر از سیمین

جایزه معتبر گولدن گلوب هر سال در چنین زمانی از سال برگزار میشه. این هفته یکشنبه شب به وقت اینجا گولدن گلوب و اهدای جوائز به فیلمهای برتر انجام میشه. من چند سالی هست که اگه وقت کنم این برنامه رو تماشا می کنم. امسال یک خوبی که برنامه رو هیجان انگیز می کنه حضور فیلم جدایی نادر از سیمین به عنوان یکی از کاندیداهای بهترین فیلم خارجی است. این فیلم که با استقبال خوبی در ایران و خارج از کشور مواجه شده است، در آستانه موفقیت بزرگی است (هر جند این کاندید شدن هم کم چیزی نیست). امیدوارم که در بخش فیلمهای خارجی این فیلم و اصغر فرهادی که واقعا فیلمهای خوبی در این چند سال اخیر ساخته، برنده شوند. قسمتی از فیلم که بسیار تاثیرگزار است و مو به تن آدم سیخ می کند جایی است که سیمین از نادر می خواهد که با او در راه مهاجرت به خارج از ایران همراهی اش کند و نادر بهانه پدرش را می آورد. سیمین راجع به پدرش که آلزایمر دارد و کسی را نمی شناسد می پرسد، «اون می فهمه که تو پسرشی...؟» و نادر جواب می دهد «من که می فهمم اون پدرمه...». یعنی این تیکه رو دوست دارم 100 بار ببینم و زار بزنم.


عکس از صفحه لیلا حاتمی در گوگل پلاس

تن تن


دیشب با زهرا رفتیم به دیدن فیلم تن تن ساخته آقای اسپیلبرگ. این فیلم که به لحاظ فنی بسیار زیبا ساخته شده بود، برای من و همنسلان من در سراسر دنیا که با کتابهای تن تن و میلوی آقای هرژه زندگی می کردیم بسیار خاطره بر انگیز و نوستالژیک بود. خاطرم هست که دایی مهدی چند کتاب تن تن (از جمله همین اسب شاخدار) رو داشت و ما هر دفعه که می رفتیم همدان می نشستیم و ساعتها این کتابها را با دقت می خواندیم. تک تک شخصیتهای بازسازی شده این فیلم در ذهنم بود و بسیار لذت بخش بود که این بخش از دوران کودکی و نوجوانی برایم تداعی شد. اگر دسترسی دارید دیدن این فیلم بسیار توصیه می شود.