من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق خاک ِ از آلودگی پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم نمی دانم
امید روشنایی گرچه در این تیرگی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی گل برمی افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید
سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت
یک خبر تلگرافی اینکه امروز فهمیدیم جنسیت بچه «پسر»ه. به زودی براش اسم می ذاریم. جهت اطلاع اینکه «آرمان» جزو گزینه ها نیست.
آب کم جو، تشنگى آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
هرکه جویا شد بـیابد عاقـبت
مایه اش درد است و اصل مرحمت
رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست
چون گرست ازبحر رحمت موج خاست
هرکه او بیدارتر پر دردتر
هرکه او آگاه تر رخ زردتر
پیش حق یک ناله از روى نیاز
به که عمرى بى نیازاندر نماز
چون خداخواهد که مان یارى کند
میل ما را جانب زارى کند
اى خدا زارى زتو مرهم زتو
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
مثنوی معنوی
اگه به هر دلیلی خسته اید و از ناملایمات روزگار متاثر، این آهنگ رو توصیه می کنم گوش بدید. اگر هم همسر، نامزد و دوست فابریک دارید خوبه که این آهنگو بهش تقدیم کنید و از وجودش در زندگیتون تشکر کنید. من هم این رو به زهرا تقدیم می کنم که واقعا تک تک جمله های این آهنگ راجع بهش مصداق داره.
You Raise Me Up
When I am down and, oh my soul, so weary;
When troubles come and my heart burdened be;