مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

رحلت آیت الله منتظری

خبر کوتاه بود. آیت الله العظمی حسینعلی منتظری درگذشت. من جزئیات زندگی ایشان و چیزهایی را که رهبر انقلاب اظهار امیدواری کرده بود با ابتلائات زندگی جبران شود را نمی دانم اما امروز تیتر اخبار رسانه های غیر دولتی و خارجی را که می خواندم، می دانم که آیت الله عاقبت به خیر شد. سعدی چه زیبا گفت:


سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند


روحش شاد و یادش گرامی

این روزا و محرم

چند روزی را سخت مشغول کاری که باید تحویل میشد بودم. تقریبا حتی فرصت نمیشد اخبار روزانه را بخونم. چند روزی میریم مسافرت پیش برادر زهرا. آخ که چقدر مسافرت درست بعد از چند شب کم خوابی کیف میده.

بالاخره محرم رسید. محرمی که شاید امسال بیشتر از هر سال سبز باشد. به نشانه و سمبل مظلومیت سیدالشهدا نمادی باشد برای داد مظلومین. انشاالله که به عزت این شبهای عزیز خداوند حق را بر باطل پیروز گرداند چرا که تاریخ نشان نداد که ظالم تا ابد بر مظلوم حکومت کند.


محمل مران ای ساربان اینجا زمین کربلاست
اینجـا بهشت عـاشقان اینجا زیارتگاه ماست
اینجا شود دریای خون
اناالیه راجعون

زمستان

چند روزی است که دفتر ما را در دانشگاه جابجا کرده اند. به یک اتاق دیگر رفته ایم و علیرغم اینکه از اتاق قبلی بهتر نیست ولی حداقل حسنش این است که پنجره دارد. چیزی که خیلی از دفترهای کار در دانشگاههای کانادایی وجود خارجی ندارد. از دیروز آسمان با ریزش برف مداوم فرا رسیدن زمستان را اعلام رسمی کرد. از کنار میزم که خوشبختانه کنار پنجره است مدام رقص برفها را از آسمان که با آمدن هر بادی به سویی می روند را تماشا می کنم. هوا سرد شده است و گاهی صدای زوزه باد در گوشمان می پیچد. فصلی دگر رفت و زمستانی دیگر آمد. هر چند زمستان هم زیباست ولی زمستان معنایش انتظار است. انتظاری برای بهار. با خودم می پرسم با پایان این زمستان بهار سبز از راه می رسد؟

عید غدیر

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ما سوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را


عید غدیر و سالروز امامت مولا علی بر عاشقان مبارک.

ال کلاسیکو


باز هم ال کلاسیکو و یک بازی بسیار نفس گیر که نهایتا با پیروزی بارسا خاتمه یافت. انبوه ستارگان فوتبال دنیا نظیر مسی، کریس رونالدو، ایبراهیمویچ، کاکا، ژاوی و ... نوید یک فوتبال زیبا را می داد اما بازی به آن زیبایی همیشه در نیامد. خط هافبک دو تیم در میانه میدان پر توان بودند و هر تیمی سعی می کرد برتری خود را به طرف دیکته کند اما هیچ یک از دو تیم، تیم  برتر زمین نبود هر چند در پایان بازی بارسا با 64 درصد تصاحب توپ نشان داد بیشتر توپ را در اختیار داشته است. مسلما طرفداران بارسا خوشحال هستند و چشم انتظار هستند تا با بازگشت ستارگان مصدومشان آن تیم هجومی و خیره کننده پارسال را یک بار دیگر ببینند.

شروین

این چند روزه اینقدر از مرگ و رفتن عزیزان نوشتم که شاید برای همه کسانی که لطف می کنند و می خوانند خسته کننده باشد. خواستم یک چیز جدید با حال و هوایی جدید بنویسم که دوباره تقویم چرخید و چرخید تا به 6 آذر رسید. دو سال از آن روز لعنتی و دو سال از پر کشیدن «شروین» گذشت. دو سالی که هنوز کامهای همه ما و خصوصا دایی مهدی از این اتفاق تلخ است. در طی این دو سال بعد از آن حادثه تلخ، دو سه باری به خانه دایی مهدی رفتم و احساس سنگینی می کردم. احساس می کردم هنوز روحش در ان خانه است و وجودش نیست و یا شاید حتی فکر می کردم موقتی از خانه دور است و امیدی به بازگشتش داشتم. هر چند بر سر مزارش حاضر شدم اما هنوز که هنوز است مرگش را باور ندارم.

روزهای زیادی هست که یادش می افتم و هر بار با فاتحه ای یادش را درونم زنده می کنم اما امروز به مناسبت سالروز پر کشیدنش یادش را گرامی می دارم و برای روح پاکش آرزوی آرامش و رحمت دارم.

کمی راجع به وزن کم کردن

در دو ماه اخیر مرتب به ورزش کردن و میزان و چگونگی غذا خوردن فکر کرده ام. تقریبا با میزان کالری بسیاری از چیزهایی که روزمره مصرف می کنیم آشنا هستم و تقریبا می دانم که در روز چقدر باید بخورم (صد البته بعضی روزها موفق به رعایتش نمی شوم) گفتم بد نیست کمی با محاسبات ریاضی به قضیه کم کردن وزن نگاه کنیم. بر طبق نظر متخصصان تغذیه به ازای هر ۳۵۰۰ کالری اضافی که بدن جذب می کند، حدود ۱ پوند (۴۵۳ گرم) به وزن بدن اضافه می شود و بر عکس اگر بدن شما بتواند ۳۵۰۰ کالری اضافی از دست بدهد، ۱ پوند وزن کم خواهید کرد. این اعداد و ارقام به سادگی نشان می دهند که چقدر باید مراقب خوردنمان باشیم تا چاق نشویم و یا وزن کم کنیم. اما بدن برای انجام کارهای روزمره خودش به یک سری کالری ورودی نیاز دارد. به عنوان مثال برای من میزان کالری مورد نیازم در حدود ۲۵۰۰ کالری در روز است. پس من اگر موفق شوم تنها ۲۰۰۰ کالری در روز به بدنم وارد کنم روزی ۵۰۰ کالری کمبود کالری خواهد داشت و بعد از ۷ روز ۱ پوند از وزنم کاسته خواهد شد. خوب می دانم که کم کردن وزن یک پروسه زمانبر است و احتیاج به صبر ، حوصله و شکیبایی زیاد دارد. دیدن غذاها و دسرها و خوردنی های متنوع و اجتناب از آنها احتیاج به اراده ای پولادین و انگیزه زیادی دارد. اینکه به مهمانی دعوت شوی و آنجا بتوانی کم بخوری بسیار سخت است. اینکه مهمان داشته باشی و بخواهی به مهمانها اقلامی را که از ساعتها قبل با شکیبایی مهیا کرده ای و به آنها ناخنک نزده ای را تعارف کنی و دلت هوس هیچ کدام را نکند واقعا مشکل است، اما واقعیت این است که ما در دوره ای از زندگی بدون توجه و بدون مراقبت غذا خورده ایم و این باعث به وجود آمدن این کیلوهای اضافی و این سختی و مشقت شده است. پس باید صبر و حوصله کرد و تلاش کرد. اما نکته مثبت قضیه اینجاست که سرعت لاغر شدن به مراتب سریعتر از سرعت چاق شدن است. مثلا برای من ۶ ماه ورزش نکردن و رعایت نکردن رژیم غذایی باعث شد تا ۶ کیلو وزنم زیاد شود. در حالیکه با ورزش کردن و رژیم نسبتا ساده همین وزن را تقریبا طی ۲ ماه کم کردم.