مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

از دالاس

این اولین نوشته از دالاسه. هر چند من قبلا از همین جا تو این وبلاگ نوشته بودم (من اشتباهی ام). هوا خوب و بهاری و همه چیز تا بحال خوب. چند روزی طول می کشه تا جا بیفتیم و من هم فرصت کنم مفصل تر بنویسم. 

لذت با هم بودن

بعد از یک ماه حالا لذت با هم بودن، لذت در چشمان زیبای تو نگریستن. لذت از علی لذت بردن و خندیدن به حرکاتش. بانو جان خوش آمدی :)

سامسونگ

تصمیم بر آن شد که برویم و در سامسونگ ادامه کار بدهیم. تصمیم سختی بود. خداوند ما را یاری کند بتوانیم زندگی خوبی در شهر جدید داشته باشیم. 

عکسی یادگاری

این عکس را دوست دارم. البته کیفیتش پایین است. اما آدمهای دوست داشتنی زیادی داخلش هستند. اخیرا ای-میلی از عزیزی گرفتم و خیلی یاد دکتر آزردگان افتادم. این عکس را چند هفته پیش در تورنتو به اتفاق گرفتیم. خداوند ایشان و همسر نازنینشان را حفظ و سلامت بدارد. 


ویزای آمریکا و دیگر قضایا

دیشب قبل از اینکه از سر کار بخوام بیام بیرون ای-میل اومد که پاسپورتم رو پست کنم که ویزای آمریکام رو بگیرم. بالاخره ویزای آمریکام جور شد و می تونم (البته باید) کارم رو از تقریبا 2 هفته دیگر شروع کنم. امروز رفتم سر کار فعلیم و استعفا دادم. مدیرم و بعد رئیس شرکت شروع کردند صحبت کردن با من و نهایتا 10000 دلار حقوقم رو زیاد کردند و 10000 تا گزینه سهام شرکت رو دادند. (کلا پیشنهاد وسوسه کننده ایه). ازشون 2-3 روز وقت خواستم تا فکر کنم. خیلی پیچیده شد. از هر لحاظ. تصمیم گرفتن برام مشکل شد. آیا باید کانادا رو ترک کنم برای کار در شرکتی به بزرگی سامسونگ ولی جایی مثل دالاس؟ آیا با وضع فعلی شرکت همچنان به من اعتماد داره و در چند ماه آینده نمی خواد که جای من کسی رو استخدام کنه؟ آیا با این افزایش حقوق زندگی راحت تری رو در کانادا نخواهیم داشت؟ آیا اگر این شرکت به جایی برسه با اون همه گزینه سهام پول قلمبه ای گیرم نمیاد؟ 


گاهی گزینه نداشتن بهتر از گزینه زیاد داشتن است! 

احوال پرسی

یکی از چیزهای ساده ای که در دوستی و روابط اجتماعی ما بسیار تاثیرگزار است بدون شک احوال پرسی است. وقتی از کسی احوال پرسی می کنیم نشان می دهیم چقدر برای طرف مقابل اهمیت قائلیم و اینکه هر از گاهی به یاد هم می افتیم و این به یاد افتادن را هم نشان می دهیم. 

همه ما تعداد زیادی دوست و آشنا داریم که به طور حتم از تعداد بسیار زیادی از آنان دور افتاده ایم. شبکه های اجتماعی این فرصت دوباره را به ما داده تا از احوال همدیگر با خبر باشیم اما یکی از آسیبهای همین شبکه های اجتماعی این است که خیلی وقتها که می بینیم دوستی عکس و یا استتوسی از خودش به اشتراک می گذارد به خودمان می گوییم حتما حالش خوب است. اما به خودمان می آییم و می بینیم با دوستان خوبمان 2-3 سال است یک بار هم همکلام نشده ایم. 


دوست بسیار عزیزی دارم که به خیلی در زندگی من تاثیر زیادی داشته است. چند سالی هست که از هم دوریم. او در اروپاست و من در آمریکای شمالی زندگی می کنم. اما هر از گاهی با 2-3 خط احوالپرسی از هم خبر می گیریم. هر بار که سراغ از من می گیرد هم متذکر می شود که می خواستم فقط احوالت را بپرسم و تمام. امروز صبح بعد از چند ماه حالم را پرسید و روزم را روشن کرد. یکبار دیگر به من یادآوری کرد که اهمیت این احوال پرسی ساده چقدر زیاد است. 


در آخر بگویم که شرمنده ام از همه کسانی که دوستشان دارم و مدتهاست حالی ازشان نپرسیده ام.