خوابم یا بیدارم تو با منی با من
همراه و همسایه نزدیک تر از پیرهن
ایثار تن سوز نجیب دستاتو
خوابم یا بیدارم
جدایی با ما نیست
اگه این فقط یه خوابه تا ابد بذار بخوابم
بذار آفتاب شم و تو خواب از تو چشم تو بتابم
بذار اون پرنده باشم که با تن زخمی اسیره
عاشق مرگه که شاید توی دست تو بمیره
خوابم یا بیدارم ای اومده از خواب
شمردن این لحظه ها برایم بسیار سخت شده است. چشمانم برای دیدنت بی تاب شده است. یعنی فردا تو می آیی؟
روزها از پی روزها، شبها از پی شبها آمدند و رفتند. چه روزها و شبهای پرسکوتی که تنها حضور تو را می طلبیدند. باور روزی که بخواهی بیایی خیلی آسان نبود اما فقط توکل کردیم و لبخند زدیم. از شمارش آن همه روز اکنون فقط دو روز دیگر مانده. دو روز دیگر تا تو را با تمام وجودم در آغوش بگیرم و غم زمانه را هم به حلاوت وصال یار به نیستی بسپارم و نغمه سر دهم
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
وسط این همه برف و سرما فقط وجود گرم تو میتواند برایم ارمغان بهار باشد. آری! آری! برای استقبال تو، ای معناگر زیبای بهار در زمستانی چنین سرد، خانه تکانی را آغاز کرده ام .
مایک یکی از مسولین آزمایشگاههای اینجاست. مرد میانسال قد بلند با لهجه انگلیسی غلیظ. دندانهای نامرتبی دارد. صورتش خندان نیست ولی صورتش به آدم انرژی مثبت میدهد. شلوار جین نسبتا کوتاهی می پوشد و بالاترین جایی که می تواند روی کمرش می بندد. اظ وظیفه شناس ترین آدمهایی است که به عمرم دیده ام. وقتی آزمایشگاه ساعت 9 شروع می شود، خودش نیم ساعت جلوتر آنجاست و همه چیز را مرتب کرده است و می داند وظیفه هر کسی چیست و با نظمش همه چیزی را سمان می دهد.
دیروز برای اجرای یکی از آزمایشهایمان به مشکلی بر خوردم و مجبور شدم برای راه افتادن کار دانشجویان فرکانس متری را از جای دیگر باز کنم و آداپتور 9 ولتش را از جایی به امانت بگیرم تا مشکل موقتا حل شود. بعد از رفتن دانشجویان آداپتور را سر جایش گذاشتم و رفتم تا از انبار دانشگاه یک عدد بگیرم تا در ادامه آزمایشگهای روزهای آتی مشکلی نداشته باشیم. در زدم. مایک در را باز کرد. با خوشرویی به من سلام کرد.
امروز بازی لیورپول و چلسی را داشتم می دیدم و همزمان بازی بارسلونا و ریسینگ سانتاندر را هم دنبال می کردم. لیورپول و چلسی هر دو به برد احتیاج زیادی داشتند اما چون لیورپول در خانه خودش بازی می کرد و چلسی هم از دقیقه 60 بهترین بازیکنش اخراج شده بود فشار زیادی روی دروازه چلسی می آورد. همه ارکان تیم، بازیکنان و از همه مهمتر تماشاچیان اینقدر صبر و حوصله به خرج دادند تا در 2-3 دقیقه آخر لیورپول دو گل زد و بازی را برنده شد. این را با بازی پرسپولیس و پیام مقایسه کنیم که از اول نیمه دوم شعار معروف «حیا کن رها کن» در ورزشگاه طنین انداز می شد. آنجا تماشاچیان تا دقیقه آخر یکدل و یکصدا ژشتیبان تیمشان بودند و اینجا مایه عذاب بازیکنان و مربیان. ای کاش تلویزیون ما به جای سانسور تماشاچیان، این تماشاچیان انگلیسی را نشان بدهد که روزگاری نه چندان دور اوباش ترین تماشاچیان دنیا بودند و حالا به نظر من از منضبط ترین و با تعصب ترین تماشاچیان دنیا.
در انگلیسی اصطلاحا به کسانی که با دو یا سه انگشت تایپ می کنند نه با تمامی انگشتان pecker گفته میشه. همیشه دوست داشته ام که یاد بگیرم با تمامی انگشتانم بدون نگاه کردن به کیبورد تایپ کنم. می دانم که نرم افزارهای زیادی برای این کار وجود دارد و روشهای مختلف اما به تازگی افزونه ای بر روی فایرفاکس پیدا کرده ام که به کمک آن روزانه چند دقیقه ای را برای یاد گرفتن تایپ کردن با تمامی انگشتان تمرین می کنم. این افزونه با نام Addictive Typing Lessons را می توانید از اینجا دانلود کنید و روزانه چند دقیقه با آن تمرین کنید. نمی دانم واقعا عملی است که روزی من با تمامی انگشتانم تایپ کنم یا نه، اما الان به شدت مصمم هستم.