مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

سلامی دوباره خواهم داد

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به جویبار که در من جاری بود

به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

از فصل های خشک گذر می کردند

به دسته های کلاغان

که عطر مزرعه های شبانه را

برای من به هدیه می آوردند...

... می آیم، می آیم ، می آیم

و آستانه پر از عشق می شود

و من در آستانه به آنها که دوست می دارند

و دختری که هنوز آنجا

در آستانه پر عشق ایستاده،

سلامی دوباره خواهم داد

مو که افسرده حالم چون ننالم

 

شکسته پر و بالم چون ننالم

 

همه گویند فلانی ناله کم کن

 

ته آیی در خیالم چون ننالم

 

پرواز شروین

کدوم خزون خوش آواز

تو رو صدا کرد ای عاشق

که پر کشیدی بی پروا

به جستجوی شقایق

 

 

منبع عکس:‌ فلیکر احمد 

 

باورش سخته، خیلی خیلی سخت. مهربانی هایت، خنده هایت و شیطنت هایت. یعنی دیگر نمی بینم؟ الان وقت پر زدنت نبود. خدایا خدایا خدایا!

 

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

  

باورم نمیشه درست ۲۴ ساعت بعد از آخرین کامنتی که در این وبلاگ گذاشتی (کامنت برای نوشته روز ۲۹ آبان با عنوان عشق تو) ما رو تنها بذاری و بری. یادت همیشه با ماست و صدای خنده های قشنگت همیشه در گوش ما.

الان واقعا چاره ای ندارم جز دعا برای شادی روحت و آرزوی صبر زیاد برای دایی مهدی عزیز.

 

 

منبع عکس:‌ فلیکر شروین

 

پ.ن. این برای سومین بار است که این نوشته را تغییر می دهم. اینقدر امروز خاطراتم و عکسهایم را مرور کردم که نفهمیدم چه جوری روز به شب رسید. این نوشته را برای مرگ پسر آقای وزیری نوشتم. اتفاقا شروین هم در آن راجع به مرگ کامنت گذاشته بود. «درست وقتی که اصلا بهش فکر نمی کنیم و غرق زندگی هستیم کوبه ای به در می خورد و میگوید اماده باش  باورمان نمی شود اشتباهی در خانه ی مرا زده است میگوییم برو شماره را اشتباه گرفته ای نشانی را درست نیامده ای اما نه واقعیت آن چیزی نیست که من دوستش دارم . جل و پلاسم را جمع می کنم .» آخ که ناگهان چقدر زود دیر می شود.  

نقاشی من

توی چند ساله اخیر یادم نمیاد جز فیلی که بلدم چیزی کشیده باشم! اصولا نقاشیم خوب نیست. امروز یک نقاشی هنری کشیدم با ظرافتهای فوق العاده به کمک کامپیوتر. فایل EPS اش نزدیک ۴۰ مگ شد!! نسخه کوچیک شده اش رو می ذارم اینجا. چیه؟ به ما نمیاد نقاشی؟

 

شبگرد

من مستم و مدهوشم

شبگرد قدح نوشم

از طایفه بی خبرانم

دیوانه با نام و نشانم

من قصه نمیدانم

افسانه نمیخوانم

دردی کش میخانه عشقم

در حلقه صاحب نظرانم

مرا می ز جام وفا باید ای می فروشان

مرا خانه میخانه ها باید ای باده نوشانم

من از انچه رسوا کند نام عاشق نترسم

و زان می که اتش زند کام عاشق نترسم

بیا ای عشق افسونگر

فراموشم مکن دیگر

تو ای روان من،

شور جان من،

امید من

در جهان من به زندگانی

تویی که جاودانی