مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

تولد علی

کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود

انسان با نخستین درد

در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی کرد

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.


در روز 28 ماه ژوئن سال 2012 مطابق با 8 تیر ماه 1391 و 8 شعبان 1433 پسر من و زهرا به دنیا آمد. اسمش را «علی» گذاشتیم و امید داریم که او را پسری درست کردار و راست گفتار تربیت کنیم در پناه خداوند متعال. از همه دوستان به خاطر دعاهای خیرشان بی نهایت سپاسگزاریم. 


نظرات 11 + ارسال نظر
پروین جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ق.ظ

قدمش مبارک

Puyan/Shiva جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ق.ظ

besyaar besyaar mobarak bashe. taa baad chonin baadaa

علی جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:31 ق.ظ http://ali-fallah.blogsky.com

تولد علی آقا مبارک.
انشاالله عروسیش!

اشکان شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:13 ق.ظ http://aksdaran.blogsky.com/

سلام
آقا مبارکه داشششش خوشحال شدیم

تاکامی شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:44 ق.ظ

قدم دار باشه . آقا از همین الان معلومه که خوش تیپه ما به دامادی قبولش داریم . حق انتخاب هم داره ها !!!

لیلا شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:13 ب.ظ

قدم نو رسیده مبارک چقدر شبیه باباش این علی آقا

م ه ر د ا د شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:28 ب.ظ

بانشاط ترین روز زندگی من تا امروز :)

گلریز یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ق.ظ

باز هم تبریک و با یه دنیا آرزوهای خوب خوب خوب در کنار هم.
و اینکه خواستم بگم اگه فرصتی بود در حد توییتر بازم از خودتون باخبرمون کنی؟ ما هنوز هم مشتاقانه منتظر توییتهای بعدی هستیم :)

تاکامی دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:23 ب.ظ

سلام
تبریک
میتونم بپرسم توی یکی از مطالبتون که نوشتید استاد تاکامی
منظورتون کیه؟؟ اسمشون چی بود؟؟
من تاکامی هستم

میر محمد محمدی تاکامی چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:47 ق.ظ

فامیل سلام. اینجانب میر محمد محمدی تاکامی فرزند سید احمد شماره شناسنامه 405 محل تولد ساری .

کلا مخمور خاندان بیگلر هستیم .

مسعود چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 ب.ظ

همانروزی که علی کوچولو چشم قشنگش رو به دنیا باز کرد ، من روی درخت گیلاس باغ باباجون ،(روی همون شاخه ای که از بابا بهزاد هم عکس قشنگی گرفتم) مشغول چیدن گیلاس بودم و داشتم فکر میکردم که اگه نی نی توی این لحظات بدنیا بیاد چقدر هماهنگی قشنگی با این گیلاس های قشنگ و اون عکس ، خواهد بود و این تشابه زیبا مصادف با یک بار نشستن زیبا تر ، توی اون طرف کره زمین خواهد بود .
اگه اون عکس را بخواهید ، بهزاد باید خودش توی این وبلاگ بذاره.
این را به فال نیک گرفتم و آرزو های خوبی برای این تولد از خدا کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد