من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق خاک ِ از آلودگی پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم نمی دانم
امید روشنایی گرچه در این تیرگی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی گل برمی افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه، چون خورشید
سرود فتح می خوانم و می دانم تو روزی باز خواهی گشت