آب کم جو، تشنگى آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
هرکه جویا شد بـیابد عاقـبت
مایه اش درد است و اصل مرحمت
رحمتم موقوف آن خوش گریه هاست
چون گرست ازبحر رحمت موج خاست
هرکه او بیدارتر پر دردتر
هرکه او آگاه تر رخ زردتر
پیش حق یک ناله از روى نیاز
به که عمرى بى نیازاندر نماز
چون خداخواهد که مان یارى کند
میل ما را جانب زارى کند
اى خدا زارى زتو مرهم زتو
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
مثنوی معنوی
سلام
البته دیگرانی هم هستند که اینطور می پسندند
مرا دیگر گونه خدایی می بایست/
شایسته آفرینه ئی که نواله ناگزیر را گردن کج نمی کند
حاجت رواییتان را آرزومندم