مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

:)

امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، راضی باشد با ستارگان
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم

از شادی پر گیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمان غوغاها فکنم
سبو بریزم ساغر شکنم

امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
با ماه و پروین سخن می گویم، وز روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها، می کاهم از غمها
ماه و زهره را به طرب آرم،از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمه ای بر لب ها، نغمه ای بر لب ها
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم

امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، رازی باشد با ستارگان
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
نظرات 2 + ارسال نظر
زهرا جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ب.ظ

:)

تاکامی شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 ق.ظ

سلام رئیس.
امشب در سر شوری داری بعدش هم زهرا خانم لبخند میزنه ! قضیه چیه ؟ خیره ؟ اسیرتم .

خبر سلامتی شماست استاد. :) بالاخره تو این عمر آدمیزادی بعضی وقتهاست که خیلی شور به آدم دست میده. زهرا هم توی حال من اون شب سهیم بود به همین خاطر برام لبخند می زنه :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد