مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

یادداشتی بر بازی پرسپولیس و استیل اذین

بازی های چند سال پیش تیم ملی ایران در مقابل تیمهای عربی به یادم می آید. آن بازی منحوس ایران و بحرین در راه انتخابی جام جهانی که بحرینی ها دو گل جلو افتادند و مدام خودشان را به زمین می زدند. از حرص داشتیم می مردیم. در آن سالها دوست داشتم بازیکنانمان دروازه بان و بازیکنانی را که آشکارا تمارض می کردند را تا آنجایی که می خوردند بزنند. اما آنها چنین نکردند و برای ما هم جز خود خوری چاره ای نبود. آخر سر هم برنده شدند و با پرچم عربستان جلویمان شادی کردند و از اینکه مانع صعود مستقیم ما به جام جهانی شدند شادمان بودند.

کم کم ما هم از عربها یاد گرفتیم کثافت کاری کنیم. یاد صحنه ای می افتم که در بازی ایران و استرالیا وقتی ایران بازی را مساوی کرد و ایران می خواست ابراهیم تهامی را عوض کند حمید استیلی به سمت تهامی دوید و بهش تشر زد که چرا سرتو انداختی مثل بچه آدم میری بیرون. یه کم وقت تلف کن. بند کفشت رو باز کن و ببند. این بار چون تیم ما داشت این کار رو می کرد به حساب بچه باحالیشون گذاشتیم. روزها گذشت و گذشت و همینجوری اخلاقیات هم کمرنگتر شد و ما هم همیشه از ضد فوتبال عربها شکایت می کردیم و غافل بودیم که بازیکنان ما دست عربها رو توی این کارها بسته بودند. مهدی واعظی، رضا نظر محمدی و حتی محمد محمدی نمونه های دروازه بانانی بودند که از اساتید وقت کشی حساب می شوند.

دیروز نوبت سوشا مکانی بود که در یک بازی داخلی با اعصاب پرسپولیسی ها بازی کند. او با کارهایی که می کرد حسابی روی اعصاب علی دایی و پرسپولیسی ها رفته بود. در دقیقه 93 هم بعد از اینکه توپ را گرفت توپ را به بیرون زد و اظهار کمر درد کرد. داور بازی با مکانی صحبت کرد و ظاهرا مجبورش کرد که بدون حضور دکتر بالای سرش به بازی ادامه بدهد. اینجا نقطه بحرانی مسابقه شد. پرسپولیسی ها از اینکه سوشا آنها را تمسخر گرفته بود بر آشفته شدند. همانطوری که ما با دیدن بازی اعراب بر آشفته می شدیم و آنجا دوست داشتیم حرصمان را خالی کنیم اینجا هم همان حس به پرسپولیسی ها دست داد. آنجا نمی توانستیم چون داور بازی را قطع کرده بود اما اینجا پرسپولیسی ها اختیار داشتند که انتخاب کنند. تیم علی دایی سر انجام انتخابش را کرد و تصمیم گرفت حریف را نتبیه کند. از دیروز گزارش ها و مقاله های متعددی راجع به تقبیح و تحسین این عمل خواندم. اینکه من اگر بودم چه می کردم را نمی دانم (چون اخلاق خودم را در جو فوتبال می دانم، به احتمال زیاد همان کار پرسپولیسی ها را می کردم) ولی در نقد عمل آنها باید بگویم که بازی فیر پلی (شاید ترجمه بهتر آن بازی منصفانه باشد تا جوانمردانه) در فوتبال اجباری نیست و هر کسی می تواند آنرا انجام ندهد (بازی استقلال و پرسپولیس چند سال پیش را یادمان بیاید که استقلالیها وقتی بازیکن پرسپولیس روی زمین بود توپ را به بیرون نزدند و برگشت آن توپ را پرسپولیس گل کرد). کسی را نمی توان متهم کرد که چرا منصفانه بازی نمی کنی ولی از آن طرف هم روح ورزش آمیخته است با اخلاق. پرسپولیسی ها از نظر فوتبالی کار بدی نکردند اما چه سوشا مکانی و استیل آذین و چه تیم پرسپولیس، در این امتحان اخلاق مردود شدند. در این شکی ندارم.


نظرات 2 + ارسال نظر
شهاب یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ق.ظ

بهزاد جان

نوشته خوبی بود اما احساس میکنم رنگ قرمز بر "کاملا" منصفانه بودن متن سایه انداخته بود.
بازی منصفانه اصلا اجباری نیست (اگر بود که قانون می شد)، اگر 100 مثال باشه از تیم هایی که رعایت نکردن مثل استقلال اون سال 1000 ها مورد هم هست که ازین موقعیت محتمل تر رو بازیکن رها کرده، البته من خیلی حرف دارم ولی نوشتنم به خوبی شما نیست، فقط با این تموم میکنم که تو صحنه ای که متوسل زاده زد بیرون و خودت ویدیو رو گذاشته بودی (فجر داشت سقوط میکرد اگه یادت باشه) مطمینم که اگه آقای گل جهان!!!!!! بود مستیقیم میزد تو گل و مشت هاش رو هم گره میکرد ...

شهاب جان سلام

راستش تلاش کردم با دوربین قرمز نگاه نکنم. آن صحنه استقلال هم نمی دانم چرا توی ذهنم بود. شاید مشکل کم حافظگی بود ولی صرفا مثال بود. خواستم بگم پیش اومده و بازم میاد که بازیکنی روی زمین باشد و توپ را به بیرون نزنند. همانطوری هم که اشاره کردی متوسل زاده هم توپ گل را به بیرون می زند که شاید علی دایی نزند. نتیجه گیری که کردم این بود که به لحاظ اخلاقی رفتار بازکنان پرسپولیس در پاس ندادن توپ به حریف قابل توجیه نیست (و متعاقبا رفتار بازیکنان استیل آذین) اما به لحاظ فوتبالی شاید بتوان گفت که به لحاظ بازی منصفانه (نه جوانمردانه) بازیکنان پرسپولیس به خاطر رفتارهای دروازه بان استیل آذین را می توان درک کرد (ولی نه صرفا توجیه) ممنون از لطفت و توجهت

shahab یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ق.ظ

Mokhlesim Behzad jan, shoma ke salari, ajab pishbini kardi dirooz raje be mosavi e El Classico

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد