مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
درباره من
بهزاد هستم (یاور همیشه مومن) و شش سال و نیمی هست در کانادا زندگی می کنم. در این وبلاگ، عموما لحظات پر احساس زندگیم را ثبت می کنم. کلا آدم «عاشقی» هستم و خیلی وقتها دوست دارم با احساسم زندگی کنم. فوتبال، پرسپولیس و بارسلونا رو خیلی دوست دارم...
ادامه...
این دو عکس به فاصله زمانی تقریبا 25 سال گرفته شده. عکس اول را دایی مسعود وقتی 5-6 سالمان بود گرفت و عکس دوم را به تقلید از عکس اول گرفتیم. عکس را مهربد از ما گرفت. بد نیست هر 10 سال یکبار این عکس را تکرار کنیم.
بهزاد
سهشنبه 12 مردادماه سال 1389 ساعت 01:53 ق.ظ
سلام خیلی با حال بود ایده خوبیه هر چند سال عکس هارو تکرار کنیم
گلریز
سهشنبه 12 مردادماه سال 1389 ساعت 10:31 ق.ظ
عااااالی بود بهزاد .. دمتون گرم. پس چرا ننوشتی عکس دوم رو کی گرفته ؟؟
اضافه کردم :)
گلریز
سهشنبه 12 مردادماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ
راستی یه چیزی اینطور تکرار عکسها در طول تاریخ عکاسی به شکل پروژه های طولانی مدت اجرا شده و نتیجه های قشنگی هم گرفته.. کاش ده سال پیش هم تکرارش می کردین..
بینام
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 ساعت 08:57 ق.ظ
فکر خوبیه تکرار کنید ولی بچه گی هاتون خیلی خوشکلتره اگه ده سال دیگه تکرار کنید واقعا ضایع میشه قیافه تون
م ه ر د ا د
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 ساعت 11:03 ق.ظ
ایوللللللللللللللللل یه چیز حالب اینه که تو عکس اولی من وجود خارجی نداشتم :))
زهرا
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1389 ساعت 11:56 ب.ظ
خیلی ایده خوبیه که هر از چند سالی این عکس رو تکرار کنید :) مهرداد جالبه ها فکر کن آدم به فاصله دو عکس از نبودن به مهندس بودن برسه نه؟ :دی
م ه ر د ا د
جمعه 15 مردادماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ
به زهرا : چه اتفاق نادری : پی
دائی مسعود
شنبه 16 مردادماه سال 1389 ساعت 11:22 ب.ظ
من موقع گرفتن این عکس اصلا به فکر عکس ۱۰ ساله بعد نبودم و دلم میخواست برای طبیعی جلوه کردن عکس بهتون بگم که همدیگر را بیشتر فشار بدین. شاید دلم میخواست که انرژی هاتون را به هم منتقل کنید و ۲۵ سال بعد انرژی های داده شده را از یکدیگر بگیرید .... چقدر خوبه که اینقدر خوب به هم میچسبید اما بهزاد خوب ادای ۱۰ سالگیت رو بلدی در بیاری
دائی مسعود
شنبه 16 مردادماه سال 1389 ساعت 11:25 ب.ظ
عکس ۱۵ سالگی دو نفرتون رو هم دارم . بابا آره دارم.
دائی مسعود
یکشنبه 17 مردادماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ
راستی این بر بیننده ترین بستت نیست؟
پروین
پنجشنبه 21 مردادماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ
سلام چه عکس جالبی! آرزو می کنم که همواره یار شفیق هم باشید این عکس یاد خاطرات گذشته است آن روزگاران یاد باد
بی دریغ
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ
خیلی باحال بود. آفرین. و آفرین که می نویسی من خیلی خیلی تنبل شدم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
خیلی با حال بود
ایده خوبیه هر چند سال عکس هارو تکرار کنیم
عااااالی بود بهزاد .. دمتون گرم. پس چرا ننوشتی عکس دوم رو کی گرفته ؟؟
اضافه کردم :)
راستی یه چیزی اینطور تکرار عکسها در طول تاریخ عکاسی به شکل پروژه های طولانی مدت اجرا شده و نتیجه های قشنگی هم گرفته.. کاش ده سال پیش هم تکرارش می کردین..
فکر خوبیه تکرار کنید
ولی بچه گی هاتون خیلی خوشکلتره
اگه ده سال دیگه تکرار کنید واقعا ضایع میشه قیافه تون
ایوللللللللللللللللل
یه چیز حالب اینه که تو عکس اولی من وجود خارجی نداشتم :))
خیلی ایده خوبیه که هر از چند سالی این عکس رو تکرار کنید :) مهرداد جالبه ها فکر کن آدم به فاصله دو عکس از نبودن به مهندس بودن برسه نه؟ :دی
به زهرا :
چه اتفاق نادری : پی
من موقع گرفتن این عکس اصلا به فکر عکس ۱۰ ساله بعد نبودم و دلم میخواست برای طبیعی جلوه کردن عکس بهتون بگم که همدیگر را بیشتر فشار بدین.
شاید دلم میخواست که انرژی هاتون را به هم منتقل کنید و ۲۵ سال بعد انرژی های داده شده را از یکدیگر بگیرید ....
چقدر خوبه که اینقدر خوب به هم میچسبید اما بهزاد خوب ادای ۱۰ سالگیت رو بلدی در بیاری
عکس ۱۵ سالگی دو نفرتون رو هم دارم .
بابا آره دارم.
راستی این بر بیننده ترین بستت نیست؟
سلام چه عکس جالبی!
آرزو می کنم که همواره یار شفیق هم باشید
این عکس یاد خاطرات گذشته است آن روزگاران یاد باد
خیلی باحال بود. آفرین.
و آفرین که می نویسی من خیلی خیلی تنبل شدم