مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

نسل آینده



سنم به عددی رسیده که دوستان و اطرافیانم یا تازه عروس و داماد هستند، یا در شرف ازدواج و یا چند سالی هست که ازدواج کرده اند و بچه یا بچه هایی هم دارند. بعضی وقتها که مشغول بازی با بچه ها میشم، شدیدا به فکر فرو میرم. از اینکه واقعا نسل بعدی ما به دنیا آمده و در حال گذر از دوران نوزادی و ورود به دوران کودکی خودش است. اتفاقی که یک بار برای پدر ها و مادر ها و دو بار برای پدربزرگها و مادربزرگهایمان افتاده است. این اتفاق گرچه کمابیش برای همسن های من عادی و روزمره شده است، اما بعضا برایم بسیار سنگینی می کند. نسل جدیدی می آید و آنچه نسل فعلی می کند و تصمیم می گیرد پیشینه او می شود و در سرنوشت او تاثیرگزار. چه شخصی و چه اجتماعی به قضیه نگاه کنیم مسئولیت بسیار سنگین است. ما مسئول انتقال فرهنگ و اصالتی هستیم که آن را از پدران و مادرانمان به ارث بردیم. ما مسئول اصلاح مسائلی هستیم که نسل قبل کردند و به نظرمان اشتباه آمد و حالا حیفمان می آید همانها بر سر نسل جدید بیاید و بالاخره چه سوخته باشیم و چه نسوخته دوست داریم نسل آینده مان نسل سوخته نباشد. بد نیست گاهی خارج از شلوغی ها و روزمرگی ها به نسل آینده مان که یادآور روزهای خوش کودکی ما هستند فکر کنیم و معقولانه تر و مسئولانه تر زندگی کنیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مسعود یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ق.ظ

همانطوریکه اشاره کردی مسئولیت بسیار سنگینی را دارید.
اما با تجربه ای که من دارم و مسائلی را که میبینم شاهد فاصله بسیار بزرگ بین دو نسل هستم و به هیچ وجه قابل مقایسه با نسل دوران قبل از 1300 نیستیم .
شخصا علاقه مندم این بحث فراگیر بشه و یک یا دو نفر مطالعه ای هر چند مختصر بکنند شاید بتوانیم همه را متوجه این مسئولیت سنگین کرده باشیم.البته اگر قابل باشم.
اشاره ای کوچک در گزارش خانه مشروطه ( که در دست تهیه است) به این موضوع کرده ام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد