مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

زندگی...

یک زنگ از یک دوست قدیمی. یک سری حرف و بعد هم کلی فکر و خیال  برای من. این ترانه سیاوش قمیشی تنها چیزیه که می تونم چشمهامو ببندم و یاد خیلی چیزها رو زنده کنم.


زندگی، یعنی چکیدن همچو شمع از گرمی عشق

زندگی، یعنی لطافت گم شدن در نرمی عشق
زندگی، یعنی دویدن بی امان در وادی عشق
رفتن و آخر رسیدن بر در آبادی عشق
می توان هر لحظه، هر جا عاشق و دلداده بودن
پُر غرور چون آبشاران بودن اما، ساده بودن
می شود اندوه شب را از نگاه صبح فهمید
یا به وقت ریزش اشک شادی بگذشته را دید
می توان در گریهء ابر با خیال غنچه خوش بود
زایش آینده را در هر خزانی دید و آسود...

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست قدیمی شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ

حال داد آهنگش و حرف زدن با تو بعد مدتها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد