لذت خوردن قهوه در طی روزهای بسیار شلوغ که در آخرش انرژی زیادی برای آدم باقی نمی گذارد، وصف نا شدنی است. از مضرات قهوه زیاد نمی دانم اما این را می دانم اینجا با قهوه، زندگی را بیشتر دوست دارم. همانطوری که در ایران با چای دم کردنی. دوستی به من می گفت که مردم در کانادا نسبت به ایران قهوه را بیشتر دوست دارند چون از شدت کار روزانه با خوردن قهوه می کاهند!! این حرف برایم خنده دار بود به طوری که یک ساعتی برایش بحث کردم که مردم اینجا قهوه می خورند چون به عادت روزانه شان تبدیل شده و گر نه آدم ها در روز نسبتا کم کار می کنند (در مقایسه با جایی مثل آمریکا) و همان لذت خوردن قهوه است که باعث می شود جلوی کافی شاپ ها صف های طویلی از آدم تشکیل شود و گرنه سرعت زندگی آدمها در اینجا بسیار پایین است و همه با طمانینه خاصی کارشان را پیش می برند.
به تماشا سوگند و به اغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
حرف هایم مثل یکن تکه چمن روشن بود
من به انان گفتم
افتابی لب درگاه شماست که اگر در بگشایید رو به رفتار شما می تابد
به نظر من فضای عمومی هم بی تاثیر نیست. چون من خودم به شخصه خیلی چای بخور نیستم مگر اینکه یه جمع بخواد ولی تابستون تو شرکتمون چون همه عشق چایی بودن آخراش خیلی پایه شده بودم...
یه چند وقیه که بخصوص سر کار خیلی نیاز خوردن یه نوشیدنی داغ رو احساس می کنم.. بیشتر چای گاهی هم نسکافه یا اگه بشه دم کردنی هایه دیگه.. وسط یه عالم شلوغی که گاهی یادت می ره نفس بکشی یه لیوان چای حسابی سرحالت می کنه.. امیدوارم معتاد نشیم فقط !!
یاد چایی های لیوانی تو بالکن 2000 هم بخیر . miss tea و اون سماور و .. :) راستش بوی قلیون !!!!!! D:
salam manam too ghorbatam..tooye google deltangio serch kardam va weblog you bala oomad...delam gerefte...rasti shoma too ghorbat ba deltangiat chikar mikoni?vagh kardid bem mail bezanid shad misham.mer30