آدم هر چقدر هم به خودش بگه راجع به دیگران و اعمالشون قضاوت نکن، باز هم بعضی وقتها نمی تونه توی ذهنش قضاوت نکنه. امروز فهمیدم فکری که راجع به هم آفیسیم دو ماه پیش کرده بودم به کل چرت و پرت بود ولی در اون موقع بدون اونکه به زبون بیارم توی ذهنم حسابی قضاوت غلط کرده بودم! خداییش پیش خودم شرمنده شدم. کاش میشد همیشه خوب نگاه کرد و همیشه آدمهای دور و اطراف رو مقصر در اوهام ذهنی مان تلقی نکرد.
این روزها بحث حق پخش تلویزیونی به باشگاههای فوتبال بسیار داغ است و از فدراسیون فوتبال اصرار و از صدا سیما انکار. خوب می دانیم که در کشور ما عملا چیزی به اسم کپی رایت وجود خارجی ندارد و هر کسی می تواند آثار و حق دیگران را به راحتی منتشر و تکثیر کند و این کار منع قانونی آنچنانی ندارد. نمونه های آن به وضوح دیده می شود که انواع نرم افزارهای قفل شکسته، تکثیر مقاله ها، متابها و جزوه ها و ... است. اما گل سر سبد آن صدا و سیما است که وقتی مسابقات فوتبال را به صورت مستقیم پخش می کند. با این کار، برنامه یک شبکه خود را دو ساعت پر می کند و همینطور قبل، وسط و پایانش آگهی های بازرگانی پخش می کند. می دانیم بازی های فوتبال در ایران پر بیننده است و بعضا چند میلیون مخاطب در سراسر ایران و دنیا دارد. این عامل باعث می شود که قیمت آگهی های بازرگانی تصاعدی افزایش پیدا کند و در آمد هنگفتی نصیب صدا و سیما شود. حالا چه می شود که صدا و سیما حاضر نیست حق کسی را که به موجب وجود آن این درآمد حال شده را بدهد؟ متاسفانه صدا و سیما یک ابزار انحصاری حکومتی است و بخش خصوصی نمی توانند خدمات تلویزیون خصوصی ارائه کند. اینچنین بی رقیب ماندن صدا و سیما باعث شده تا آشکارا حق فوتبال را بخورد و آشکارا هم اذعان کند که نمی توانیم پولی به فوتبال بدهیم. من امیدوارم این مساله زودتر حل شود نه به خاطر فشار AFC و کسب چهار سهمیه آسیا، بلکه به خاطر فوتبال و رشد آن و اینکه باشگاهها بتوانند از این طریق کسب در آمد بکنند و مستقل باشند. به امید آن روز.