مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

سکوت...

 

... و چقدر دوست می دارم آواز دل انگیزی را که هزاران کلمه زیبا را بین ما جاری می سازد،

و چقدر مشتاقم که باز زمزمه کنم این آواز را تا بگویم دوستت می دارم،

و چقدر حرفهای نگفته است در این آواز...

و اکنون چقدر شادمانم که می توانم بخوانم،

و چقدر سرمستم که می توانم فریاد بزنم، «آواز سکوت» را...

نظرات 5 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:57 ب.ظ

این متنو خوندم نمی‌دونم چرا یاد "سکوت سرشار از ناگفته‌هاست" افتادم که شاملو خونده، حالا این نوشته مال کیه؟ قشنگه کلی:)

م ه ر د ا د پنج‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:07 ب.ظ

فقط میگم...به به!

تو ر ج جمعه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:21 ق.ظ http://www.lonelyseaman.wordpress.com

بهزاد عزیزم
این متن را خو اند م با لذت تمام آن را آنقدر ز مز مه کر د م تا این شعر حافظ به یاد م آمدم
در اند ر و ن من خسته دل ند انم کیست که
من خمو شم و او د ر فغان و غو غا است
شاد باشی

شروین شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ق.ظ

جات خالی رفته بودیم بازی بسکتبال صبا باتری را با قطر ببینیم
صبا یک بازیکن سیاه داره اسمش ژوزف است
تماشاچی ها تشویقش میکردند ایول ایول داش زوزف و ایول
راستی نظرت درباره ی اخراجی ها چیه؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ب.ظ

باشه دکتر ! هر چی شما بگی.. چاکریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد