مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

باد سردبهاری

هوای اینجا هر روز سرد و سردتر میشه...امروز وقتی بعد از ظهر بر می گشتم خونه بادی مثل بادهای سرد پاییز منتهی یک ماه بعد از آغاز فصل بهار میومد. در یکی از آخرین روزهایی که خیابون خلوت وستموند رو پیاده می رم و آواز می خونم نا خودآگاه یاد احسان و شعرهایی که زمزمه می کنه می افتم و می خونم:

 

به روی دلبری گر مایل هستم

مکن منعم گرفتار دل هستم

خدا را ساربون آهسته می ران

که مو وامونده این قافله هستم...

نظرات 2 + ارسال نظر
ehsan دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:01 ب.ظ

behzad jan in shearha kharabe! ma khondim javab nemide, az kava shearhayee ke kar mikone o beporS!:D

تورج سه‌شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:28 ق.ظ http://www.tourajatef.blogfa.com

بهز اد جان سلام
این خفته فر یاد ها دیگر با ما چه می کند ؟ باد سر د است اما بهار است و پر از و سو سه عشق دلت همیشه گر م باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد