مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

مخمور جام عشق

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی ... پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

استاد پیمان یاحقی


ما یه رفیق جونی داریم که بسیار شریفه. استاد پیمان یاحقی که زمانی خودشو به عنوان فرزند مرحوم پرویز یاحقی جا میزد. این پیمان خان یاحقیِ گل، رفیق وفا دار ما برای کوه رفتن بود و برنامه شبهای شیرپلا با وجود پیمان شکل گرفت که با املتهای خفن پیمان همراه بود. هیچ زمان شبی که رعد و برق دهشت فزاینده آی رو در یکی از شبهایی که از کوه پایین می اومدیم رو یادم نمیره. همون شب عمو شهاب اومد دنبالمون و تو راه برامون کلی آهنگ گذاشت و حسابی حالی بردیم. خلاصه این مقدمات رو گفتم که چند روز پیش این آقا پیمان واسه ما یک ای-میل زد و برای ما یک شعر همراهش فرستاد که ما رو واقعا به اون روزگار قشنگ برد. شعر احمدک که خودش از حفظ می خوند و بسیار حال می داد به ما. من خودم این شعرو خوندم و ضبطش کردم. شعر بسیار زیباییه و واقعا شنیدنیه. من با اجازه سرور ارجمند آقا پیمان یاحقی متن این شعرو می ذارم اینجا همینطور شعری که خودم خوندم رو با صدای خودم با دو کیفیت خوب و متوسط می ذارم. انشاالله که مور توجه دوستان واقع افتد و یادی از رفیق شیرازی خودمون و همینطور شهاب و آیدین و پویان کرده باشیم.

 

 

احمدک

معلم چو آمد بنا گه کلاس چو شهری فروخفته خاموش شد  

سخنهای ناگفته کودکان به لب نارسیده فراموش شد 

معلم زکار مداوم مدام غضبناک و فرسوده و خسته بود  

جوان بود و در عنفوان شباب جوانی از او رخت بر بسته بود  

سکوت کلاس غم آلود را صدای درشت معلم شکست 

ز جا احمدک جست و بند دلش بدین بی خبر بانک ناگه گسست  

بیا احمدک درس دیروز را بخوان تا ببینم که سعدی چه گفت  

ولی احمدک درس نا خوانده بود به جز آنچه دیروز آنجا شنفت  

عرق چون شتابان سرشک یتیم خطوط خجالت برویش نگاشت 

لباس پر از وصله و ژنده اش بروی تن لاغرش لرزه داشت 

زبانش به لکنت بیفتاد و گفت ، بنی آدم اعضای یکدیگر اند 

وجودش به یکباره فریاد کرد  ، که در آفرینش ز یک گوهرند 

در اقلیم ما رنچ بر مردمان زبان دلش گفت بی اختیار 

چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار  

تو کز ، کز ، تو کز وای یادش نبود جهان پیش چشمش سیه پوش شد 

سرش را به سنگینی از روی شرم بپائین بیفکند و خاموش شد  

ز اعماق مغزش بجز درد و رنج نمی کرد پیدا کلام دگر  

در آن عمر کوتاه او خاطرش نمی داد جز آن پیام دگر 

ز چشم معلم شراری جهید نماینده آتش خشم او  

درونش پر از نفرت و کینه گشت غضب میدرخشید درچشم او 

چرا احمد کودن بی شعور ،  معلم بگفتا به لحن گران 

نخواند ی چنین درس آسان ، بگو مگر چیست فرق تو با دیگران 

عرق از جبین احمدک پاک کرد خدایا چه میگوید آموزگار 

نمی بیند آیا که دراین میان بود فرق ما بین دار وندار  

چه گوید ؟ بگوید حقایق بلند به شهری که از چشم خود بیم داشت  

بگوید که فرق است ما بین او و آنکس که بی حد زر و سیم داشت 

به آهستگی احمد بی نوا چنین زیر لب گفت با قلب چاک  

که آنها بدامان مادر خوشند و من بی وجودش نهم سر بخاک  

به آنها جز از روی مهر و خوشی نگفته کسی تا کنون یک سخن 

ندارند کاری بجز خورد و خواب به مال پدر تکیه دارند و من 

من از روی اجبار و از ترس مرگ کشیدم از آن درس بگذشته دست 

کنم با پدر پینه دوزی وکار ببین دست پر پینه ام شاهد است 

سخنهای او رامعلم برید هنوز او سخنهای بسیار داشت 

دلی از ستمکاری ظالمان نژند و ستم دیده و زار داشت  

معلم بکوبید پا بر زمین ، که این پیک قلب پر از کینه است  

بمن چه که مادرزکف داده ای ؟ بمن چه که دستت پر از پینه است 

یکی پیش ناظم رود با شتاب بهمراه خود یک فلک آورد  

نماید پر از پینه پاهای او ز چوبی که بهر کتک آورد  

دل احمد آزرده و ریش گشت چو او این سخن از معلم شنفت  

ز چشمان او کور سوئی جهید بیاد آمدش شعر سعدی و گفت  

ببین ، یادم آمد دمی صبر کن تامل ، خدا را ، تامل ، دمی  

 تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی  

 

از یادداشت های یک معلم   کرمان   1334

نظرات 5 + ارسال نظر
AA یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ق.ظ

مواظب انگشتات باش....

ped دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ق.ظ

salam behzad bahal bod.damet garm az in be bad seda ham bezar.;)

puyan سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:54 ق.ظ

Such a fantastic music; thanks

غزل سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:07 ب.ظ

واییی بهزاد خیلی خیلی با حال بود شنیدن صدات ، بازم از اینکار ها بکن خیلی لذت بردم
شعرشم باحال بود ، از اینکه انقدر جالب موضوعی را گفته بود . مرسی
خوش بگذره

خورشید شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 03:45 ب.ظ

شعر و شنیدن صدات بسیار چسبید و البته به ترتیب غم و دل تنگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد