خسته و در به در شهر غمم
شبم از هر چی شبه سیاهتره
زندگی زندون سرد کینه هاست
رو دلم زخم هزار تا خنجره
چی میشد اون دستای کوچیک و گرم
رو سرم دست نوازش میکشید
بستر تنهایی و سرد منو
بوسه گرمی به آتش میکشید
چی میشد رو خونه کوچیک من
غنچه های گل غم وا نمیشد
چی میشد هیچکسی تنهام نمیذاشت
جز خدا هیچ کسی تنها نمیشد
من هنوز در بدر شهر غمم
شبم از هر چی شبه سیاهتره
زندگی زندون سرد کینه هاست
رو دلم زخم هزار تا خنجره
مگه میشه یه پرنده بمونه بی اب و دونه مگه میشه که قناری توی بغض اواز بخونه
اگه تو بری ز پیشم من همون قناری میشم که تو بغض و گریه هاشم دیگه میخوام با تو باشم
مگه میشه که ستاره توی اسمون نباشه یا گلی به خاطراتم عطر یادتو نپاشه
اگه تو بری زپیشم من همون ستاره میشم که تو هفت تا اسمونم نمیخوام بی تو بمونم
مگه میشه ماهی ها رو بگیریم از اب چشمه یا گلای باغ عشق و بذاریم یه عمری تشنه
اگه تو بری زپیشم من همون ماهی میشم که بدون اب دریا میمیرم بی کس و تنها
مگه میشه گلدوناروبذاریم تو حسرت خاک یا شب قشنگ عاشق بمونه بی نور مهتاب
اگه تو بری ز پیشم من همون گلدون میشم که واسه یه قطره اب میکشم حسرت توی مهتاب
زندگانی خواه تیره خواه روشن هست زیبا هست زیبا هست زیبا
این را کلاس چهارم بود که به ما آموختند سعی میکنم همیشه به یاد داشته باشم.
خسته نبینمت سالار!
ای به داد من رسیده، تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی، تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت،توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی،تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم تو رفیقی جون پناهی
.....................................................
یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
....................................................
ناجی عاطفه من شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم،اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره که منو دادی نشونم
...................................................
dele man dige vafa nakon ........................zendegiyo bakhti dele man mardomo shenakhti dele man
پس یعنی میشه؟