امروز یک کم با مساله سوم ور رفتم. تقریبا حل شد. زیاد حال و حوصله نداشتم. شب خونه دکتر کردی دعوت داشتیم. عاطفه خانوم برامون باقالی پلو با ماهیچه درست کرده بود. مدتها بود این غذا رو نخورده بودم. یعنی از وقتی اومده بودم کانادا! یک کمی هم سالاد الویه درست کردم برای بقیه روزها. کارهایی که می خواستم بکنم امروز رو تقریبا هیچکدوم رو انجام ندادم. فقط دنبال آلبوم شورانگیز شهرام ناظری بودم که گوش کنم. خیلی خیلی گشتم و دست آخر لینکشو پیدا کردم. اگه کسی خواست می تونه اینجا گوش کنه. خلاصه که امروز عصر این آلبوم خیلی به ما چسبید. حالا تعطیلات آخر هفته تموم شد و هفته جدیدی شروع شد. بریم ببینیم هفته جدید چی میگه.
تا بعد
ی.ه.م
عجب!...چه خوب به همه کارات میرسی!
شیره حاجی خودم!ا
تو همه ی کارهات موفق و خستگی ناپذیر باشی
سلام , چطوری مرد بزرگ؟؟ عجب وبلاگی شده ها!تو وقتی ایران بودی و دم دست , من انقدر ر یز از حال و احوالت خبر نداشتم.البته این از کوتاهی من بوده. به هر صورت بازم مثل ۲ سال پیش(اگه اشتباه نکنم) بازم یه وبلاگی هست که تا میایم تو اینترنت سریع یه سر بهش میزنیم , کلی چیز یاد میگیریم که هیچی, انگار یه گپی هم با خودت زدیم.مرسی واقعآ :)
در ضمن هفته خوبی داشته باشی.