-
روز پدر
شنبه 6 مردادماه سال 1386 08:50
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را 13 رجب، میلاد با سعادت امیر المومنین و حیدر کرار بر همه دوستان مبارک. روز پدر رو به تمام پدران عالم و از همه مهمتر پدر خودم تبریک میگم و امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشد.
-
و اما یک سال گذشت...
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 23:43
یک سال از کوچت گذشت و ما در طلبت بی خبرانیم. درست در لحظاتیکه با شتاب می راندم تا یک بار دیگر ببویمت و ببوسمت، پر کشیدی و وقتی بر بسترت رسیدم چشمانت را برای همیشه بسته بودی. روحت شاد که قلبت همیشه پاک و بی ریا بود و هر چه از تو در یاد من مانده، خوبی و مردی و صفاست. شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر...
-
امرداد
دوشنبه 1 مردادماه سال 1386 06:32
ماه مرداد شروع شد. این سمت چپ رو که نگاه میکنی و آرشیو ها رو می بینی کلمه مرداد داره برای بار دوم تکرار میشه و از اونجایی که این وبلاگ بعد از اومدن من به کانادا شروع شد، این یعنی که داره اومدن من به اینجا یکساله میشه! یکسال پر از تجربه، خاطرات و ... ماه مرداد یا درستترش «امرداد» شروع شد و برای من کلی خاطرات تلخ و...
-
به بهانه باخت ایران مقابل کره
یکشنبه 31 تیرماه سال 1386 09:22
دوست نداشتم پیش بینی من درست در بیاد اما متاسفانه اینطور شد. ما باختیم، اما نه به کره! به خودمون باختیم. به سرمربی نادان، به مربیان پاچه خوار و بادمجانهای دور قاب تیم ملی. به یک دندگی امیر قلعه نویی باختیم که وقتی رسول خطیبی بدترین بازی عمرش رو ارائه داد نه تنها تعویضش نکرد، بلکه در ضیافت پنالتی ها هم اجازه داد پنالتی...
-
قبل از بازی ایران و کره
جمعه 29 تیرماه سال 1386 17:52
اینکه کسی بخواد از من بپرسه که بازی ایران و کره چند چند میشه، واسه منی که دو بازی اول یران رو ندیدم و بازی آخر رو هم جسته و گریخته، و از کره جتی یک بازی هم ندیدم کار پیش بینی بازی خیلی سخته ولی یک چیزی به من متاسفانه میگه که ایران می بازه. اگه یادمون باشه که ایتالیا هر دوازده سال به فینال جام جهانی میاد و یکی در میون...
-
ای-میل از استاد
چهارشنبه 27 تیرماه سال 1386 22:08
اینکه یکدفعه نشستی و میل باکس رو چک میکنی و می بینی که از یک استاد دوره لیسانست یک ای-میل داری کمی غیر عادیه ولی خیلی زود میتونی اینجوری تفسیرش کنی که حتما چیزی ازت میخواسته که بهت ای-میل زده. با خوشحالی که ای-میل رو باز میکنی و وقتی می خونیش تازه می فهمی که چقدر این ای-میل خوشحال کننده تر از اونی بود که فکر میکردی....
-
با حافظ...
دوشنبه 25 تیرماه سال 1386 19:57
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند دل غمدیده ما بود که...
-
عراق اسطوره فوتبال آسیا
شنبه 23 تیرماه سال 1386 15:44
من از دایی مسعود و شروین و بقیه که فوتبالی نوشتن براشون خوشایند نیست شدیدا عذر میخوام ولی به علت بی سوژگی و داغ بودن فوتبال دلم میخواد راجع به فوتبال عراق چهار کلام بنویسم. وقتی که از فوتبال آسیا صحبت میشد همیشگه می گفتیم که چهار قدرت بزرگ آسیا ژاپن، کره، عربستان و ایران هستند که با پیوستن استرالیا به AFC عملا این...
-
ادامه فوتبالها
چهارشنبه 20 تیرماه سال 1386 13:36
ما که پوزمون خورد و از این بایت هم خوشحالیم ولی صحنه های حساس بازی رو که دیدیم، رحمان رضایی یک تنه داشت ایران رو نابود می کرد و شانس با ما یار بود که توپهای تک به تک اونا به سادگی گل نمیشد و توپ جواد کاظمیان با اشتباه دروازه بان اونا گل شد. هنوز نقد و تفسیری بر بازی نخوندم ولی همینکه دیدم قلعه نویی دقیقه 89 اخراج شده...
-
خودم، اینجا و فوتبال
سهشنبه 19 تیرماه سال 1386 09:55
دوست دارم بنویسم، نمی دونم چرا چند بازی که ظرف دو سه روز اخیر تلاش کرده ام چند کلمه ای رو پشت سر هم ردیف کنم تعداد کلمات به 20 هم نرسیده و منصرف شده ام. روزهای نه چندان گرم ولی به شدت شرجی رو پشت سر می گذاریم. روز یکشنبه ظهر درجه شرجی بودن هوا به 90 درصد رسیده بود و دمای 26-7 درجه ای هوا به شدت بیشتر از اون چیزی که...
-
و آن پنجره...
سهشنبه 12 تیرماه سال 1386 22:07
اون پنجره برای من بسیار دوست داشتنی بود. هر وقت دلم می گرفت از اون پنجره به بیرون نگاه می کردم. اولا خیابون ستارخان معلوم بود و رفت و آمد ماشینها رو میشد دید. دار موی توی حیاط واقعا دیدنی بود و هر سال بهار شاهد جوونه زدن برگهاش و توی تابستون منتظر میوه دادنهاش بودم. درخت خرمالو که میوه میداد به من یاد آور میشد که فصل...
-
بدون عنوان !
شنبه 9 تیرماه سال 1386 21:55
شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم من کزین فاصله غارت شده چشم توام چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است میله های...
-
سهمیه بندی بنزین
سهشنبه 5 تیرماه سال 1386 22:17
توی اخبار می خوندم و می خونم صدای اعتراضات مردم رو پس از شنیدن خبر اعلام سهمیه بندی بنزین. تصاویر به آتش کشیده شدن پمپهای بنزین و شعارهایی که علیه دولت فعلی داده میشه. با وجودی که از دولت کنونی و سیاستهایش بیزارم ولی معتقدم که اجرای این طرح که منجر به استفاده بهینه سوخت و ممانعت از قاچاق سوخت این مرز و بوم میشه واقعا...
-
کارفور در ایران
جمعه 1 تیرماه سال 1386 10:43
اون سالی که دوبی بودم با شهاب توی دل سینتی سنتر یه سوپر مارکت بزرگ بسیار جلب توجه میکرد به اسم کارفور. اگه شهاب هنوز اینجا رو بخونه یادشه که چقدر می رفتیم اونجا و شکلات می خریدیم و حال می کردیم. امروز داشتم تو خبرا گشت می زدم دیدم که این فروشگاه فرانسوی که الان تو خیلی از نقطه های دنیا شعبه داره می خواد در ایران و...
-
NBA
جمعه 25 خردادماه سال 1386 00:52
برای من نوشتن از NBA شاید خیلی عادی نباشه. چونکه من اصولا بسکتبالی نیستم ولی خب یادمه از دوران نوجوانی علاقه زیادی به بسکتبال NBA داشتم و درست در زمانهایی که در بدترین زمانهای ممکن چه از لحاظ خبری و تصویری بود این مسابقات رو بازی به بازی تعقیب میکردم. چرا که اون زمان نه ایانترنتی در کار بود و نه تلویزیون و اخبار ایران...
-
شبی با استاد و یوتیوب
شنبه 19 خردادماه سال 1386 08:53
خوبی یوتیوب اینه که میتونی یکدفعه که دلت برای یه چیزی تنگ شده بیای و قشنگ نگاه کنی و حال بیای. چند روزی از موسیقی گوش دادن شدیدا امتناع میکردم و نمیتونستم چیزی گوش بدم. امشب پویان یک لینکی از یوتیوب فرستاد که عنفوان جوانی استاد رو نشون میداد که در یک فیلم سیاه و سفید میخوند. این لینکهای مرتبط کنار صفحه رو زدیم تا با...
-
پل
جمعه 11 خردادماه سال 1386 17:49
برای خواب معصومانه عشق کمک کن بستری از گل بسازیم برای کوچ شب هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرحم بسازیم بذار قسمت کنیم تنهائی مونو میون سفره شب تو با من بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن تو رو میشناسم ای شب...
-
پرده آخر لیگ برتر
دوشنبه 7 خردادماه سال 1386 21:38
علی دایی مرد تمم ناشدنی فوتبال ما بازهم ثابت کرد که هر وقت خواسته، توانسته است. علی دایی واقعا نشان داد که چه استعداد بزرگی در فوتبال ماست و نقش IQ را در فوتبال به رخ همه کشید. مردی که در همه ابعاد فوتبال ایران به افتخار رسیده است، دیروز در آغاز راه مربیگری خودش قهرمانی لیگ برتر را هم جشن گرفت تا آغاز خوش یمنی داشته...
-
...
یکشنبه 6 خردادماه سال 1386 19:53
صید چشمان توام، افتاده ام در دام عشق یا بکش، یا دانه ده، یا از قفس آزاد کن
-
یه جوک!
یکشنبه 6 خردادماه سال 1386 00:16
یارو داشته توی پارک دست دوست دخترشو می بوسیده، یهو گشت ارشاد می رسه. ماموره می پرسه این خانوم کی باشن؟ طرف جواب می ده: معلم کلاس اولمه!
-
بهار تموم شد؟
شنبه 5 خردادماه سال 1386 01:00
همونطوری که پیش بینی میشد بهار کانادا خیلی کوتاه بود و عملا روزهای نسبتا گرمی از راه رسیده و دمای هوا حوالی ظهر به 30 درجه میرسه و با توجه به هوای مرطوب اینجا کلا شرجی میشه و گرما رو بیشتر از اونی که هست احساس میکنی. تصور کن خونه قشنگ و رمانتیکت نه کولر داره نه پنکه سقفی! حالا به لطف اینکه هم خونه ای هات چند روزی...
-
ده سال گذشت!
سهشنبه 1 خردادماه سال 1386 19:56
ده سال گذشت از دوم خرداد ۷۶ و هنوز هم دوستت دارم و صداقتت را باور دارم. عکس ازسایت کسوف
-
و گاهی به مرگ فکر کن
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1386 22:44
امروز خبری رو شنیدم که برام تکان دهنده بود. فرزند همکار سابق و دوست و سرور من آقای مهندس وزیری در یک حادثه رانندگی در بزرگراه چمران درگذشت. پسر آقای مهندس وزیری، حسین همسن و سال من بود و مشغول تحصیلات در سوئیس بود و فکر میکنم اومده بوده تا سری به خانواده بزنه که متاسفانه این اتفاق ناگوار بهش امان نداد و این گل رو هم...
-
سکوت...
پنجشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1386 09:03
... و چقدر دوست می دارم آواز دل انگیزی را که هزاران کلمه زیبا را بین ما جاری می سازد، و چقدر مشتاقم که باز زمزمه کنم این آواز را تا بگویم دوستت می دارم، و چقدر حرفهای نگفته است در این آواز... و اکنون چقدر شادمانم که می توانم بخوانم، و چقدر سرمستم که می توانم فریاد بزنم، « آواز سکوت » را...
-
کار و بارهای این روزا
چهارشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1386 08:57
سلام خب همونطوری که شاید بدونین، ترم جدید ۳امین هفته شروعش رو پشت سر گذاشت و من یک درس دیگه گرفتم و در یک درس دیگه تی-اِی هستم. تجربه خوبیه. کلا از اینکه با بچه ها داخل آزمایشگاه سر و کله بزنم بدم نمیاد! البته فکر کنم الان بهمن هم همین حالت رو داره و باید دید که اونم چنین احساسی رو داره یا نه. هوا گرم شده کمی و روزها...
-
عاشقانه
سهشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1386 00:42
حتما این شعر رو کامل یا قسمتهاییش رو شنیدین ولی اگه حوصله شعر خوندن اونم از نوع عاشقونه رو دارین، خیلی خیلی فاز میده. ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادیم بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم زآلودگی ها کرده پاک ای تپش های تن سوزان من آتشی در سایة...
-
گوگل و پیشنهادهاش!
شنبه 22 اردیبهشتماه سال 1386 11:18
کمتر کسی تو دنیای امروز پیدا میشه که یکبار توی گوگل دنبال چیزی نگشته باشه. گاهی میشه که املای صحیح کلمه رو نمی دونی و یا اشتباه تایپی داری اون وقته که گوگل به شما پیشنهاداتی میده. مثلا شما به جای واژه Tehran بزن tehrna اون وقته که گوگل خط اول مینویسه Do you mean : Tehran با این مقدمه شما برید توی گوگل و بزنید She...
-
کوچیکیم :)
چهارشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1386 23:10
چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود گر جمال جانفزای خویش بنمایی به ما جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کردهای این چنین طراریت با من مسلم کی شود عهد کردی تا من دلخسته را مرهم کنی چون تو گویی یا کنی این عهد محکم کی شود چون مرا دلخستگی از آرزوی...
-
مسابقه!
دوشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1386 20:27
خب مهرداد از من خواست که یک مسابقه راه بندازم و از اونجایی که من هم یه مدته توی مد نوشتن نیستم یک مسابقه کوچولوی غیر تستی رو میذارم اینجا. «اون کدوم کلمه انگلیسیه که علاوه بر اونایی که انگلیسی زبان دومشونه، اونایی هم که زبان اولشون انگلیسیه بد تلفظ می کنند؟» یاد یک جکی هم افتادم که به مسابقه بی ربطه ولی وقتی یادم...
-
خونه جدید
شنبه 15 اردیبهشتماه سال 1386 07:05
بعد از چند روز اینجا رو آپدیت می کنم. اولا که من خونه ام رو عوض کردم و از یکشنبه پیش به یک خونه جدید برای مدت 4 ماه نقل مکان کردم. خونه بدی نیست و تا دیروز یک دونه هم خونه داشتم و از دیشب ظاهرا یک نفر دیگه هم اضافه شده. اسم هم خونه ای که توی این یک هفته داشتم «فرهنگ» است که از ایرانی های مهاجر محسوب میشه و 8-9 سالی...