-
و باز هم حافظ
شنبه 21 بهمنماه سال 1385 09:01
مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابرو جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشــــم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خــــواب خوش مستی نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو تو کافردل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم که محرابم بگرداند خم آن...
-
ببخشید که نمی نویسم
جمعه 20 بهمنماه سال 1385 07:41
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد جام می و خون دل هر یک به کسی دادند در...
-
قهوه، سرما و زمستان...
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1385 06:35
قهوه تلخ خوردنش هم عالمیه. بسه بابا این همه شکر که چی. این روزا قهوه بدون شیرینی و شکر خیلی بهم میچسبه. خصوصا که صبحها با لیوانهای بزرگ قهوه خوری یا به قول این خارجکیا ماگ، رو پر قهوه کنی و مسیر بیست دقیقه ای خونه تا دانشگاه رو راه بری و قهوه بخوری. آخ که چه حالی میده وقتی نوک دماع آدم از سرما بی حس شده باشه، یه قلپ...
-
گله از یار
شنبه 14 بهمنماه سال 1385 21:36
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تورا / خبر از سرزنش خار جفا نیست تورا رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تورا / التفاتی به اسیران بلا نیست تو را ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تورا / با اسیر غم خود رحم چرا نیست تورا؟ فارغ از عاشق غمناک نمیباید بود جان من، اینهمه بی باک نمیباید بود همچو گل چند به روی همه خندان باشی؟ / همره غیر...
-
برندگان مسابقه شماره ۳ و مسابقه شماره ۴
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 17:38
خب مسابقه شماره 3 هم برگزار شد و تعداد زیادی هم درست جواب دادند که جواب صحیح گزینه 1 بود و برای شرح جواب صحیح هم می تونین قسمت نظرخواهی نظرات شروین و دکتر بابک رو بخونید. ما قرعه کشی رو انجام دادیم و برنده ما شروین هست که جایزه اش رو هنوز انتخاب نکردم. به زودی که باهاش تلفنی حرف بزنم در مورد جایزه اش هم باهاش صحبت...
-
یکصد
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1385 08:06
این نوشته نوشته صدم این وبلاگ است. دوست داشتم مثل شماره اش که یکجور از نو شروع کردن است، نوشته ای باشد متفاوت با احساسی متفاوت. الان که تصمیم به نوشتن گرفتم نمی دانم که این مطلب را به پایان می برم یا نه و اصلا این نوشته را در وبلاگ منتشر می کنم یا نه ولی از آنجایی که حس نوشتن این مطلب درست در شبی به من دست داده که...
-
کل ارض کربلا کل یوم عاشورا
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1385 07:20
سالروز شهادت آقا ابا عبدالله، سرور و سالار شهیدان و سرور آزادگی بر همگان تسلیت. باشد که همه درس بگیریم و به یاد این جمله دکتر شریعتی باشیم که شهید قلب تاریخ است و این قلب است که خون تازه را در رگهای روزگار جاری میسازد. آری! حقیقت عاشورا به قیمه ظهر عاشورا و بلند کردن علامت ۲۰۰ کیلویی نیست. حقیقت چیزی فرای آن است که...
-
مسابقه شماره 3
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 02:12
درود. ما از شهرها و روستاهای دور افتاده تلفنها، ای-میل ها و اس-ام-اس های زیادی داشتیم که گفته بودند لطفا مسابقات جدیدی برای ما بگذارید تا ما هم بتونیم در مسابقات شرکت کنیم و از جوایز نفیسش بهره مند بشیم. خلاصه اینکه تصمیم گرفتم مسابقه شماره 3 رو با فاصله کمی از مسابقه شماره دو برگزار کنم. هر چند که واقعا سوال این دفعه...
-
عطر سنبل، عطر کاج
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1385 06:39
چند روز پیش محمد به من گفت که بسته ای از ایران برای ما آمده است. این بسته از طرف دایی مهدی و خانمش بود. بسته ای شامل چند کتاب. سهم من از این بسته دو کتاب کاملا ایرانی بود. اولی کتاب «منشور کورش هخامنشی» که شرح منشور حکومت داریوش است و دیگری کتاب «عطر سنبل، عطر کاج». مطمئنا می تونید خوشحالی زاید الوصف من و محمد رو از...
-
سر خر !
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 19:11
خب در راستای ترویج زبان فارسی یکی از دوستان ما که الان خدمت مقدس سربازی رو می گذرونه و معرف حضور همه هست، حاج بهمن آقا، برامون یک ای-میل زد و مطلب جالبی رو گفت که من اینجا خدمتتون نقل میکنم. همه ما روزانه اصطلاح «سر خر» رو زیاد شنیدیم. بعضی ها مثل رامیار خیلی هم به کار می برند. (اون همکارش در شرکت که میاد فضولی، همیشه...
-
علی کاووسی
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 09:52
من سه تا دایی دارم یکی از یکی دسته گل تر. امروز می خوام راجع به یکیشون بنویسم به نام علی که مشهوره به «علی کاووسی». علی کاووسی گل سر سبد همه مهمونی هاست. وقتی توی یک مهمونی، عروسی و یا مجلس باشه محاله به آدم بد بگذره. من وقتی به دنیا اومدم به خاطر آغاز جنگ رفتم همدان و اونجا پیش مامان بزرگم بودم. دایی علی ما خاطره های...
-
جواب مسابقه شماره دو
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 04:52
با سپاس فراوان از همه عزیزانی که در مسابقه شرکت کرده بودند. جواب گزینه چهار بود که که 6 نفر جواب رو درست گفته بودند. یعنی «کج دار و مریز» و همانطوری که استاد تاکامی فرموده بودند یعنی یک چیزی را کج نگه دار ولی اجازه نده که بریزه که کنایه از با احتیاط عمل کردن هست. خب از اونجایی که جوایز ما محدوده من به قید قرعه از بین...
-
مسابقه شماره دو
سهشنبه 26 دیماه سال 1385 21:55
خب کسانی که وبلاگ رو دنبال می کنند یادشونه که چند وقت پیش یک مسابقه داشتیم که رامین عزیز برنده شد. حالا یک مسابقه جدید و البته آسون. کدام یک از عبارات زیر از لحاظ املایی(نوشتاری) صحیح است؟ 1) کژدار و مریض 2) کژدار و مریز 3) کج دار و مریض 4) کج دار و مریز جواباتونو توی بخش نظر خواهی بنویسین. سپاسگزارم (حواستون باشه که...
-
تعطیلی!!
دوشنبه 25 دیماه سال 1385 18:22
یاد روزایی که برف میومد و مدرسه ها تعطیل میشد به خیر! البته این اتفاق وقتی می افتاد که ما دبستان بودیم. کمتر یادمه که توی راهنمایی و دبیرستان به خاطر برف تعطیل بشیم. یادمه یک تعطیلی باحالی که داشتیم مال وقتی بود که کنفرانس سران اسلامی در تهران برگزار میشد. اون موقع 3-4 روزی تعطیلمون کردند و خیلی چسبید! این اواخر هم...
-
یک جوک
شنبه 23 دیماه سال 1385 08:14
ترکه و لره و تهرانیه رفته بودن دزدی. یکهو صاحب خونه میاد. اون سه تا میرن تو گونی قایم میشن . مرده میاد یه لگد میزنه به گونی اول . تهرانیه صدای گردو در میاره . به دومی میزنه ...لره صدای نون خشک میده . به سومی که ترکه توش بوده میزنه . صدایی نمیاد . دوباره میزنه بازم صدا نمیده . چند بار دیگه میزنه . ترکه شاکی میشه میاد...
-
زبان کاربردی
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 08:21
من به طور اتفاقی(!!!) داشتم به فعل ترکیبی Pick up فکر می کردم و اینکه چه معنی میده. اولین چیزی که شاید به ذهن آدم میرسه به معنی برداشتن چیزی باشه مخصوصا در مورد ویزا خیلی پرکاربرد باشه که معمولا ایرانی هایی که خیلی مایلند از لغات خارجی به جای لغات فارسی استفاده کنند میگن «...رفته بودیم ویزا رو پیک آپ کنیم...». خب pick...
-
مبتلا
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 09:13
دو شبه که با تصنیف مبتلای استاد شجریان به خواب میرم. واقعا با شعرهای باباطاهر و صدای استاد آدم حال عجیبی بهش دست میده. از صابر عزیز که زحمت کشید و برای من کامنت گذاشت یک دنیا ممنونم. به قول استاد و سرور ارجمند تاکامی «ایشالا عروسی آقا نوریان بخوریم». دو روزه که برف اومده. هوا هم سرد شده و باد شدیدی می اومد امروز. بادی...
-
برف و سرما و ...
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 04:30
اینجا بالاخره برف بارید و خیلی زود زود نشست روی زمین. هوا سرد شد و باد شدیدی می اومد. همه اش دارم فکر می کنم که چرا «بهار مردمی ها دی شد...زمان مهربانی طی شد...»؟
-
احسان جان خوش آمدی
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 10:23
ورود احسان رو به خاک کانادا و به دیار سابق ما-وینیپگ- تبریک میگم و امیدوارم که بهت خوش بگذره و راحت بتونی با شرایط کنار بیای. جای خالیت در تهران به خصوص در خونه تون و برای خواهر عزیزت خیلی حس میشه ولی این قسمتی از تقدیره و انشاالله که به زودی زود ببینمت. ی.ه.م
-
عید غدیر مبارک
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 21:55
«من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» خدمت همه دوستان، عزیزان و سروران ارجمندی که به اینجا سر میزنند عید بزرگ شیعیان «عید غدیر خم» را تبریک میگم و از صمیم قلب برای خودم و همه کسانی که عاشق علی هستند آرزو میکنم که علی رو بهتر بشناسند و علی وار زندگی کنند. خب احسان عزیز هم بار سفر رو بالاخره بست و رهسپار کانادا شد. ورودش رو به...
-
رامین
یکشنبه 17 دیماه سال 1385 09:33
سلام من تازه از تورونتو برگشتم. قبل از اینکه دیر بشه تولد یک انیمال دراز لاغر باحال با معرفت عوضی که خیلی دوستش دارم به اسم رامین رو تبریک میگم. تورونتو هم خوش گذشت با دیدن بهرنگ، سام، تنی چند از بستگان، آراز و یاشار خوش گذشت. بهره سفر هم یک کاپشن گپ ۳۰ دلاری بود که فکر میکنم خیلی خوب خریدم. ی.ه.م
-
ادعای فارسی
سهشنبه 12 دیماه سال 1385 03:02
یکی از دوستای ما اینجا خیلی ادعای فارسیش میشد. خلاصه ما چند تا لغت فارسی ازش پرسیدیم اصلا تو عمرش نشنیده بود. بعد اومد پوز منو بزنه گفت من حالا یه لغت ازت میپرسم ببینم تو بلدی یا نه. ما هم گفتیم ادعامون نمیشه ولی تو حالا بپرس. بعد این دوست ما پرسید که "تعزیر" یعنی چه. من گفتم این هم با «ز» نوشته میشه هم با «ذ». کدومش...
-
سال جدید میلادی
دوشنبه 11 دیماه سال 1385 22:18
سال 2007 هم شروع شد. انشاالله که سال خوبی برای همه باشه. عید قربان امسال هم مصادف با آغاز سال نوی میلادی شد. امیدوارم که مبارک باشد و پر از سعادت و سلامتی.
-
مرگ دیکتاتور
شنبه 9 دیماه سال 1385 19:31
دیشب حدود ساعت 10 شب اینجا بود که تمام خبرگزاریها خبر اعدام صدام را با عنوان Hussain Executed را اعلام کردند. اگر چه قرار بود این اعدام ظرف یک ماه آینده انجام شود ولی دولت عراق به طور ناگهانی این کار را انجام داد. دیشب خوشحال بودم. از مرگ کسی که آغازین روزهای زندگی من و خیلی از همسن و سالهای من را توام با ترس و وحشت...
-
مقایسه دمای هوای همدان با کل کانادا
جمعه 8 دیماه سال 1385 23:18
-
واترلو
پنجشنبه 7 دیماه سال 1385 22:44
بد نیست مختصری راجع به شهر و دانشگاه بنویسم. واترلو شهر کوچکی در حدودا ۹۰ کیلومتری تورنتو واقع شده که از حدود سال ۱۷۸۴ میلادی بنا نهاده شده است. شهرهای واترلو کیچنر( Kitchener ) که اغلب به شهرهای دو قلو مشهور هستند دو شهر به هم چسبیده هستند که در گذشته تلاشیهایی برای یکی کردن این دو (و حتی شهر کوچک کمبریج) صورت گرفته...
-
بازگشت
چهارشنبه 6 دیماه سال 1385 21:27
سلام. یکی دو روز بود که می خواستم دوباره شروع کنم ولی همه اش این در گیری رو داشتم که توی اینجا بنویسم یا نه. چرا که آدرس وبلاگ هست behzadwin.blog… و خب اون win به یاد وینیپگ بود. یه حسی بود که فکر می کردم این وبلاگ با اومدن من به واترلو دیگه باید بسته بشه. خلاصه امروز با صحبتی که با رامین داشتیم قرار شد همینجا ادامه...
-
نوشته آخر در وینیپگ
جمعه 1 دیماه سال 1385 07:50
هر چقدر به خودم فشار آوردم که این پست رو بعد از رفتنم بنویسم نشد. من اینجا باید حضورم به دور از استرس ها و فشارهای روانی دوری و غربت رو مدیون کسی باشم که با تلاش جدی خودش در یک سال اخیر زندگی منو تحت تاثیر قرار داد. کسی که نشون داد برای کلمه دوست شایسته ترینه. کسی که زندگی خودش رو با من تقسیم کرد و از خیلی چیزا گذشت و...
-
شب یلدا
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 10:43
امشب شب یلداست. طولانی ترین شب یلدا. فارغ از این جشن باستانی این شب یک معنای فوق العاده برای من داره و اون تولد مهرداد عزیزه. درست سال 65 که من کلاس اول دبستان بودم، مهرداد همچین شبی به دنیا اومد. داش مهرداد تولدت مبارک و امیدوارم که همیشه موفق باشی. فصل زمستان هم مبارک. هر چند مدتهاست که در وینیپگ با مفهوم زمستان دست...
-
غول !
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1385 12:52
اونی که از همه مهربون تری. اونی که از همه غول تری، اونی که خیلی با معرفتی، اونی که دلم واسه رستوران رفتن باهاش تنگ شده. اونی که خیلی خوبی، تولدت مبارک! مرسی که همیشه هستی!