امسال هم توفیقی نصیب ما شد تا مسافرتی به وینیپگ داشته باشیم و دوستان قدیمی رو ببینیم. هر چقدر که می گذره ارزش دوستهای قدیمی مشخص تر میشن. یه جور احساس برادری و خواهری رو میشه احساس کرد. محبت بدون چشمداشت و رفاقت بدون مصلحت. خیلی به هر سه ما خوش گذشت. اینم عکس علی بر دوش عمو احسان!
هر چی دقت کردم عضوی که بتونه علی را روی شونه آقا احسان حمایت کنه، ببینم ، موفق نشدم. بهزاد جان مراقبت از بچه را ببر بالا قربونت
دایی مسعود عزیز تر از جانم سلام
این یکی از عکسهایی که برای اثبات وجود خدا می تونه استفاده بشه. چون چیزی که دیده نمیشه دلیلی نیست که وجود نداشته باشه!! :) به اطلاعتون برسونم که کسی برای مراقبت از علی جان وجود داشت.
چقدر دلم برای هر دوتاشون تنگ شده ! هرچند علی رو قراره در آینده نزدیک ببینم.
داداش بهزاد راستش رو بگو پوشاک بچه که از سمت راست پاش معلومه باعث پاشیدن گلاب به روی عمو احسان نشد؟ اگر هم شد حق اونه!
زودتر بیاین شمال که براتون لحظه شماری میکنیم.
با سلام
همیشه ایام. به کام
به علی جان هم معلومه که خوش گذشته. بغل چه آدمهای مهربانی
سلام آقا بهزاد
وب جالب و پرمحتوایی دارین
من امروز در مورد سال کبیسه در اینترنت سرچ میکردم به وب شما رسیدم
پس امسال سال کبیسه است
آخ جون.....
بهزاد جان داشتم تدتالک وینپیگ نگاه میکردم. بعدش جستجو کردم رسیدم اینجا. دیدم خاطرات آشنا میزنه ، دقت کردم دیدم شمایید :-) نمیدانم چرا توی گودرم گم شده بودی.
در ضمن این مستر احسان هم موهاش داره خالی میشه بهش بگو دوای دردش پیش منه :-)
به خانومت سلام برسون روی علی بن بهزاد رو هم از طرف من ببوس