امروز اولین باری است که ۳۱ مرداد رو خارج از ایران هستم. یاد روزهای قشنگی که در کنار همه توی ایران داشتیم بخیر. شعری آهنگی رو که بچهها در کلیپ آخر به من هدیه کردند هم نوشتنش اینجا در کنار این عکس خالی از لطف نیست.
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی که سرگردون چرایی
*
بمیرم تا تو چشم تر نبینی
شرار اه پر اذر نبینی
چنان از اتش عشقت بسوزم
که از مو رنگ خاکستر نبینی
*
دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرده تاوان از که جوید
دریغا نیست همدردی موافق
که بر بخت بدم خوش خوش ببوید
*
سیه بختم که بختم واژگون بی واژگون بی
سیه روزم که روزم تیره گون بی تیره گون بی
شدم محنت کش کوی محبت
زدست دل که یا رب غرق خون بی غرق خون بی
*
زعشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی
نه در جان نه برون از جان کجایی
haji tavalodet mobarak.[az ghole man be suzana bego boset kone].
تولدت مبارک
amu behzad baba update kon
بهزاد جان تولدت رو از کنار رود تاکام بهت تبریک میگم .
نوکرت که خیلی دلش هوات کرده.
ای ناقولا!...به من نگفتی رفتی اینجا!...گرچه من قبلا تولدت رو تبریک گفته بودم بازم میگم مبارکه!...هر وقت تو خوشحال باشی منم خوشحالم!....بوووووس!
behzad jan up kon!